معرفی کتاب شکینا اثر محمدامین پورحسینقلی شکینا محمدامین پورحسینقلی و 1 نفر دیگر 4.0 1 نفر | 2 یادداشت خواهم خواند نوشتن یادداشت با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید. در حال خواندن 0 خواندهام 2 خواهم خواند 0 ناشر شهرستان ادب(وابسته به م.ف.ه شهر ادب و معاصر) شابک 9786226936361 تعداد صفحات 328 تاریخ انتشار 1401/1/2 توضیحات کتاب شکینا، نویسنده محمدامین پورحسینقلی . یادداشتها محبوبترین جدیدترین محمدامین پورحسینقلی 1402/7/11 شکینا دومین تجربه ام از نوشتن رمان است. این اثر نیز مانند رمان اولم در ژانر تاریخی نگاشته شده است و حاصل دوره سوم مدرسه رمان شهرستان ادب است و در نگارش آن از راهنمایی های استادم جناب آقای محمدحسن شهسواری بهره بسیاری بردم. 0 18 محسن خیابانی 1402/3/4 رمانهای تاریخی بهراحتی میتوانند به آثاری سطحی و دمدستی تبدیل بشوند. اطلاعات تاریخیای که زمینهی نوشتن این آثار را فراهم میآورند، همچون شمشیری دولبه عمل میکنند: از طرفی، کلی ماجرای تاریخی جذاب داریم ولی از طرف دیگر، اگر همین اطلاعات تاریخی، بهخوبی از فیلتر ذهن و تخیل نویسنده نگذرند و تبدیل به «داستان» نشوند، محصول چیز بیهویتی میشود که دیگر نه تاریخ است و نه داستان و البته جذابیتهای خاص هیچکدام را ندارد. اما استفادهی درست از این دادههای خام در کارخانهی ذهن نویسنده، جذابیت جدیدی خلق میکند که کمتر گونهی داستانی دیگری را یارای برابری با آن است. «شکینا» البته که اثری در حد «سه تفنگدار» جناب «الکساندر دوما» نیست، اما حسابش، حسابی جداست از این لاطائلاتی که غالباً بهعنوان رمان تاریخی به ملت قالب میشوند. داستان در چند زمان و مکان متفاوت رخ میدهد ولی در مجموع دو خط داستانی داریم که یکی در میان، فصول کتاب را به خود اختصاص دادهاند: یکی که از بیتالمقدس و بابِل عصر باستان میآید و به خط داستانی دیگر در همدان و تویسرکان مُعاصر، پیوند میخورد. ماجرا هم کلاً مربوط میشود به چند یهودی و غیریهودی که دربهدر دنبال چیز گرانبهایی هستند که در تاریخ قوم یهود، نقشی تعیینکننده دارد! کمی طول میکشد تا ارتباط این دو را بفهمیم ولی وقتی که کمکم گرهها باز میشوند، پاداش صبرمان را میگیریم. ماجرای آزادی قوم یهود از یوغ بندگی بابِلیها توسط کوروش کبیر، میتوانسته نویسنده را در این دام بیندازد که خود این پادشاه مقتدر را بهعنوان یکی از شخصیتهای اصلی، به داستان بیاورد ولی نویسنده به توصیفات دیگران دربارۀ این پادشاه هخامنشی اکتفا نموده، بهنحوی که حضورِ بیحضور کوروش، جذابیت خاصی پیدا کرده است. شکینا بیشتر رمانی حادثهمحور محسوب میشود تا شخصیتمحور. این به خودی خود، نه عیب است و نه حُسن. نویسنده در مجموع، زمان کمی از اثرش را به توصیف درونیات شخصیتهایش میپردازد امّا حبقوق نبی و شائول در عصر باستان و اسحاق بنییعقوب در دورۀ معاصر، به جذابترین شخصیتهای اثر تبدیل شدهاند چون نویسنده توصیفات خوبی دربارهشان به خواننده میدهد، مخصوصاً شائول که قراردادنش بین آدمهای خوب یا بد داستان، به قضاوت خواننده بستگی دارد. نمیتوان منکر شد که خط داستانی دوران باستان، جذابیت و کشش بیشتری دارد، بهنحوی که گاهی فقط ماجراهای عباس و نقشۀ گنج را میخوانیم تا به ماجراهای کوروش و حبقوق نبی برسیم. همچنین عاشقانۀ «عباس و معصومه» در مقابل معادل باستانیاش یعنی «ایلیا و آرسینه» کمتر همدلی خواننده را بر میانگیزد. واقعاً که اگر نبود اسحاق بنییعقوب در خط داستانی معاصر، کار این بخش حسابی بیخ پیدا میکرد. پس از اتمام شکینا احساس کردم کتاب 50 صفحه کم دارد که 49 صفحهاش مربوط به خط داستانی معاصر میشود(!) چون حجم اختصاص داده شده به این بخش، نسبتاً کم بوده و حق مطلب را ادا نمیکند. «شکینا» رمان خوشخوانی است و حوادثش را بهشکل جذابی در پی هم قطار میکند بدون آنکه نظام علّی و معلولی اثر، آسیبی جدی ببیند. همچنین کتاب، خواننده را ترغیب میکند تا سراغ دیگر آثار نویسنده (محمدامین پورحسینقلی) برود. البته که این رمان ضعفهایی دارد ولی نقاط قوتش در برابر نقاط ضعفش، همچون سپاه هخامنشی در برابر سپاه بابلیها، پیروز میدان هستند! 0 9