#یافتن_لایلا

#یافتن_لایلا

#یافتن_لایلا

مگ الیسون و 1 نفر دیگر
3.2
5 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

9

خواهم خواند

0

ناشر
چترنگ
شابک
9786227342291
تعداد صفحات
208
تاریخ انتشار
1400/6/2

توضیحات

کتاب #یافتن_لایلا، نویسنده مگ الیسون.

یادداشت‌ها

          سلام
داستان از زبان لایلا یک دختر نوجوان بدسرپرست! روایت می شود. شبیه خاطرات روزانه که توضیحاتی از گذشته هم دارد. سوژه داستان نو نیست. در این سالها بارها داستان نوجوانان باهوش غربی - دختر و پسر- که پدر یا مادر معتاد و بیمار داشتند را خواندم.
 عجیب اینکه اغلب این نوجوانها، بسیار باهوش هستند. مثل لایلای این داستان که پدرش را ندیده و مادرش هم معتاد است (الکلی یا موادمخدر یا هردو -توضیح روشنی در داستان نبود). با وجود کسری های زندگی اش مثل بی برقی و نبود جای خواب مناسب! شاگرد ممتاز کلاسش است. با سن کم از پس کارهای خودش بر آمده و سرپرست برادر کوچکترش هم هست. مشکل غذا را، ناهار رایگان مدرسه تاحدی حل کرده ولی لباس مناسب و بهداشت فردی و سایر مسایل معمول روزانه، مشکلاتی برایش ایجاد کرده که همین نابسامانی توجه دیگران را به زندگی او جلب می کند و ...
چیزی که در این داستان (و سایر داستان های ینگه دنیا) برایم جالب است. بودن یک مدرسه بزرگ و مجهز (غذاخوری، کتابخانه و اتاق کامپیوتر، آزمایشگاه و حضور پرستار و اتاق بهداشت ...). است. خداییش همین غذای رایگان کمک بزرگی است برای چنین دانش آموزانی.
گویا شهرهای آن سرزمین، شونصدتا مدرسه ندارند. بلکه دو یا سه مدرسه بزرگ دارند که تمامی بچه های شهر، دانش آموز همان چند مدرسه هستند.
البته دیر متوجه شدن اولیای مدرسه از اوضاع نابسامان لایلا و برادرکش هم برایم عجیب بود!؟ 
داستان روان و جذابی است.
        

0

Fa

4 روز پیش

          خوندن این کتاب خیلی غمگینم کرد. داستان تلخ و دردناکی داشت. نمونه‌ی واضح یک مادر سمی که با وضعیت روحی نامناسبش نه‌تنها نمی‌تونه از پس خودش و بچه‌هاش بربیاد، بلکه یه بار اضافی رو دوش بچه‌ها شده و مسئولیتشون رو به‌ عهده نمی‌گیره و ازشون انتظار داره خودشون مراقب خودشون باشن. بچه‌ها کاملا به حال خودشون رها شده بودن و این وسط مورد قلدری توی مدرسه هم قرار می‌گرفتن.
توصیفات نویسنده از شرایط و اتفاقات خیلی دقیق و کامل بودن، اما من دوست داشتم که این دقت رو کمی بیشتر روی احساسات لایلا هم می‌داشت. توی یک‌سوم آخر کتاب این مسئله یه‌کم بهتر شده بود، اما درکل از نظر من کمبود توصیفِ کافی احساسات لایلا مشخص بود. با اینکه خود داستان کاملا قابل درک بود، اما من هرازگاهی نمی‌تونستم تصمیمات و کارهای لایلا رو درک یا باهاش همذات‌پنداری کنم. ترجمه خیلی روون و خوب بود. کشش داستان هم به‌شدت بالا بود. درکل داستان تاثیرگذاری بود. فکر نمی‌کنم تا مدت‌ها فراموشش کنم.
        

0