معرفی کتاب شاهرگی برای حریم: شهید حمیدرضا اسداللهی اثر سمانه خاکبازان شاهرگی برای حریم: شهید حمیدرضا اسداللهی سمانه خاکبازان و 2 نفر دیگر 4.1 11 نفر | 3 یادداشت خواهم خواند نوشتن یادداشت با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید. در حال خواندن 0 خواندهام 24 خواهم خواند 5 ناشر انتشارات روایت فتح شابک 9786003302235 تعداد صفحات 264 تاریخ انتشار 1398/11/15 توضیحات کتاب شاهرگی برای حریم: شهید حمیدرضا اسداللهی، نویسنده سمانه خاکبازان. یادداشتها محبوبترین جدیدترین alef 1401/9/10 #شاهرگی برای حریم قطعا، زندگی نامه یکی از سربازان_امام_زمان (عج) است چرا که در تمام زندگیش خود را در پادگان امام زمان دید.حتی در جبهه جنگ هم حواسش به جبهه فرهنگی و کار فرهنگی بود. خواندن این کتاب برای کسانیکه دغدغه فرهنگی دارند بسیار آموزنده است. شهید پاسدار حمیدرضا اسداللهی، متولد ۱۵ بهمن ۱۳۶۳ در تهران بود. او اقدامات و فعالیتهای گسترده ای در عرصه های تربیتی و فرهنگی در کشورهایی چون #پاکستان و #عراق و #لبنان انجام داد. شهید اسداللهی از خادمان حسینی در تاریخ ۲۹ آذر ۱۳۹۴ در شهر حلب سوریه و با اصابت ترکش خمپاره به گردن به شهادت رسید. شهیدی که برای مراسمش خانواده #حاج_عماد_مغنیه به ایران آمداند. 0 5 سمانه اعتمادی جم 1402/12/5 کتاب شاهرگی برای حریم نوشته ی سرکار خانم خاکبازان به داستان زندگی شهید مدافع حرم حمیدرضا اسداللهی می پردازد. در این کتاب با خصوصیات شهید و ارتباط ایشان با اعضای خانواده و دوستانش آشنا می شویم. با دیدگاه ها، آرمانها، علایق و آرزوهای شهید. با خدماتی که در غالب گروههای جهادی در روستا ها، خدمت به زایرین سیدالشهدا در اربعین و..انجام میدادند مانوس میشویم. روایت زندگی شهید به قدری جذاب گفته میشود که ما خودمان را همراه شهید می بینیم و تا جنگیدن در سوریه با او همراه می شویم. یاد شهید بزرگوار گرامی و روحشان شاد. 0 5 حسن مجیدیان 1403/8/23 چه قدر غنیمت است در وانفسایی که خبرهای دل آزار و اتفاقات جگرخراش و هیاهوهای بی ثمر، به اندازه کافی دور و برت هستند و جان و دلت را مشوه و آلوده می کنند، کتابی به دستت برسد از جوانی کم نظیر و شهیدی دوست داشتنی به نام حمیدرضا اسداللهی. و آن وقت احساس کنی که در عالم چه بسیار خبرهای شنیدنی و صحنههای دیدنی باشد که تو از آنها بی نصیب و محرومی! راستش را بخواهید این دست کتابها همهاش لطف و زیبایی است و عجیب انسان ساز و به درد بخور. «شاهرگی برای حریم» چهارمین کتابی است که انتشارات روایت فتح به قلم خانم «سمانه خاکبازان» برای شهدای مدافع حرم آماده کرده است. گفتارهایی جذاب و روایتهایی مستند و صادقانه و برآمده از عمق جان و ارادت خانواده و دوستان و همرزمان حمیدرضا در این کتاب جمع آوری شده است. به قدری داستانِ زندگی، سلوک، فعالیت، دغدغه، دوندگی و شهادت این شهید، روان، زنده و خواندنی است که کتاب را زمین نمی گذاری مگر اینکه تمامش کنی! حمیدرضا خاستگاه و ریشهاش از خانواده و پدر و مادر شریف و فهیمی است که از کودکی او را به مسجد میبرده اند و با قرآن خواندنش سر کیف میآمده اند و بازیهای کودکانه جنگی او را مشوق بوده اند و این سنگ بنا و سبک تربیتی این والدین عالی مقام است که از این خانه قرآنی و اهل بیتی، شهید تولید میشود! حمیدرضا در نوجوانی عاشق شهید باکری بوده. از همان نوجوانی اهل عمل بوده و نه حرف. آن جا هم که حرف میزده، نوجوانی بوده که بزرگ تر از سنش، فهم و درایت و افق دید داشته. او به خواهر ۸ سالهاش در مورد حجاب میگوید:«این مهم است که حجاب تو را حضرت زهرا (س) میبیند و لبخند میزند». این جملات برآمده از ضمیر پاک و روان آسمانی یک نوجوان است همین سیر رو ه رشد و همین جهت گیری درست او را به وادی فرهنگی و اجتماعی انقلاب میکشاند. به هیأت و مسجد و کار برای محرومین؛ در اردوهای جهادی معتقد بود که خدمت باید همراه با «تأثیر فرهنگی» باشد و مردم مناطق محروم را متوجه و متذکر وجود مقدس امام زمان(عج) کند. این جوان لایق و زبر و زرنگ با همین دغدغههای فرهنگی و جهادی و در کمال ناباوری اطرافیانش، از پست و مقام و حقوق آنچنانی وزارت بهداشت دست میکشد و از کار اداری بیرون میزند تا بتواند «برای انقلاب مؤثرتر باشد»؛ چون نمیخواهد در سیستم اداری محدود باشد؛ چون میخواهد «مؤثرترین فرد برای امام باشد». او در سوریه به همرزمانش میگفت:«سبک زندگی من و خانواده ام پادگانی است. ما خودمون رو تو پادگان امام زمان(عج) میبینیم. فرمانده مراقب همه چیزه. ما باید فقط سربازی کنیم. من از خدا خواستم به من بچهای بده که برای امام مؤثر باشه». جانم به فدای این عظمت روحی و اعتلای فکر و دید این حمیدرضای عزیز. او شب و روزش را به پای انقلاب گذاشته بود. از وزارت بهداشت که بیرون میآید حقوقش میشود یک پنجم! اما از ۴صبح تا ۱۰شب به قول خودش «دنبال کار انقلاب اسلامی بود». کار برای انقلاب را کار برای تمهید ظهور میدید و همه فعالیتها و دوندگی و بی خوابیهایش برای منفعت انقلاب بود.حمیدرضا نوکر با اخلاص امام حسین(ع) بود و سفرهای زیارتی و خدمات خالصانه ی او به زوار، در طول سال برقرار بود. او مرد شریفی بود که به شدت حواسش به اطرافیانش بود. هر وقت برای دیگران وام یا پول قرضی جور میکرد، میگفت:«این پول برای امام زمانه، هر وقت ایشون رو دیدی بهشون پس بده!» 0 0