معرفی کتاب امپراطور هراس اثر جولی اوتسوکا مترجم روشنک ضرابی

با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
7
خواهم خواند
1
توضیحات
در رویاهایش همیشه یک در چوبی زیبا وجود داشت. اندازه ی این در خیلی کوچک بود. اندازه ی یک بالش یا یک کتاب دایره المعارف. پشت این در چوبی زیبا، در دیگری بود و پشت در دوم، تصویر امپراطور بود. هیچ کس اجازه هی دیدن آن را نداشت. چون امپراطور مقدس بود، او رب النوع بود. به چشم هایش نمی شد نگاه کرد. پسر در رویاهایش می دید، در اول را باز کرده و دستش روی دستگیره در دوم است. مطمئن بود، به محض باز کردن در، او را می بیند.
یادداشتها