زمین ابنای بشر

زمین ابنای بشر

زمین ابنای بشر

4.0
2 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

3

خواهم خواند

9

ناشر
آگه
شابک
9789643293437
تعداد صفحات
432
تاریخ انتشار
1398/12/12

توضیحات

        1.زمین ابنای بشر2.فرزند تمام ملل3.ردپا4.خانه ی شیشه ایآنانتاتور استاد بیان پیچیدگی های نهفته در عواطف و انگیزش های انسان در قالب روایت است-نیویورک تایمزمن خودم بیش تر وقت ها یکی از این عکس ها را تماشا می کردم؛عکس دختری زیبا،ثروتمند،قدرتمند، پر جلال و جبروت،کسی که همه چیز داشت،محبوب خدایان.بین هم مدرسه ای هایم چو افتاده بود که حتی ثروتندترین بانک دارهای دنیا هیچ شانسی برای ابزار علاقه به او ندارد.نجیب زادگان خوش قیافه و دلیر سرودست می شکستند تا او گوشه ی چشمی به آن ها داشته باشد!هر وقت کاری نداشتم به چهره اش خیره می شدم و خیال می بافتم که چگونه می شود به او ابراز عشق کرد.چه خیالاتی!چه شان والایی داشت.و چقدر دور از دسترس بود.حدود بیست هزار کیلومتر دور تر از سورابایا،جایی که من زندگی می کردم .باید راهی سفر دریایی یک ماهه ای می شدم،از دو اقیانوس،پنج تنگه،و یک کانال می گذشتم.حتی اگه این کار را می کردم هیچ تضمینی وجود نداشت  که بتوانم ببینم اش.جرات نمی کردم احساساتم را پیش احدی بازگو کنم.ممکن بود به من بخندند و دیوانه خطابم کنند.
      

لیست‌های مرتبط به زمین ابنای بشر

یادداشت‌ها

          شاهکار، شاهکار، شاهکار!

بخشی از کتاب: 

«آخرش همون آشه و همون کاسه. اروپایی ضد بومی، ضد من. هیچ‌وقت یادت نره، اروپاست که بومی‌ها رو می‌بلعه اما قبلش ما رو زجر می‌ده....اروووپااا....فقط پوست‌شون سفیده.»
زیر لب فحش می‌داد.
«توی قلب‌شون هیچی نیست به جز نفرت.»

اصلا عجیب نیست که در ایران، هیچ‌کس این نویسندهٔ اندونزیایی و شاهکارش رو نمی‌شناسه ولی آثار نویسنده‌های درجه‌چندم اروپایی به چاپ‌های ده و بیست می‌رسه. استعمار همیشه ادامه داشته. فقط ممکنه از رودررویی مستقیم دراومده باشه.
این کتاب، جلد اول از یک چهارگانه است. شخصیت اصلی داستان، مینکی، پسر نوجوان بومیِ اهل جاوه است. جاوه یکی از جزایر اصلیِ «دولت هند شرقی هلند» یا همون اندونزی فعلی است. ماجرا، ماجرای تکراری استعمار غرب بر شرق است. هلند، هند شرقی را مستعمرهٔ خود کرده و مینکی عاشق می‌شود و در این استعمار بزرگ می‌شود. 
به گمانم «چهارگانهٔ بورو»، «آتش بدون دود»ِ اندونزیایی‌ها باشد و «پرامودیا آنانتا تور»ِ زندان‌رفته و سختی‌کشیده، «نادر ابراهیمی»‌شان.
داستان، داستان عشق و وطن و حق‌طلبی و بیگانه‌ستیزی و خداپرستی است.
محشر است و باید خوانده شود.
بعدها برایش بیشتر خواهم نوشت؛ ان‌شاءالله
        

21