برنده ی اسب چوبی و چند داستان دیگر
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
2
خواهم خواند
0
توضیحات
«پل» پسر خانواده ای بود که وضع مالی بسیار خوبی داشتند، اما همیشه صدایی درخانه به گوش می رسید که پول بیش تری لازم است و این ناله پل را آزار می داد. مادر پل این نیاز را احساس می کرد و به همین دلیل همواره ناراحت بود. وی معتقد بود بدشانسی باعث شده است که آن ها پول کافی نداشته باشند. پل برای شاد کردن مادرش تصمیم گرفت به او ثابت کند که خوش شانس است. پل اقدام به شرط بندی روی اسب های مسابقه کرد. وی روی اسب چوبی کوچکش می نشست و گویا الهامی به او می گفت کدام اسب برنده است. پل درآمد حاصل از این کار را به مادر داد، اما مادر باز هم راضی نبود و پول بیش تری می خواست. سرانجام پل جانش را در این راه از دست داد. کتاب حاضر حاوی بیش از ده داستان کوتاه درباره ی نوجوانان است. عنوان برخی از این داستان ها یازده سالگی، سیرک، دیدار مادربزرگ، قصه گو، دست بند، دزدی و فاتح است.
یادداشتها