آپاراتچی: خاطرات شفاهی جلیل اسدی طائفی

آپاراتچی: خاطرات شفاهی جلیل اسدی طائفی

آپاراتچی: خاطرات شفاهی جلیل اسدی طائفی

روح الله رشیدی و 1 نفر دیگر
2.9
8 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

8

خواهم خواند

1

کتاب «آپاراتچی»، خاطرات شفاهی «جلیل طایفی اسدی»، عکاس و فیلم ساز انقلاب اسلامی است. جلیل طایفی، متولد سال ۱۳۳۱ در تبریز است که رنج ساخت فیلم های بلند را با ابتدایی ترین امکانات به جان خرید و با زحمت زیادی برای مردم نمایش داده است؛ بدون کمترین پشتیبانی رسانه ای یا هر امکان دیگر. به جای اینکه در خانه اش بنشیند که مردم بیایند دنبالش، خودش بلندشده و رفته میان مردم. برای آن ها حرف زده. نان و پنیرشان را خورده و فیلمش را با آپارات برای آن ها پخش کرده است. برای مردمی که نه تنها سینما ندیده بودند، بلکه حتی داشتن تلویزیون هم برایشان آرزو بوده است. او قصه های انقلاب را به جاهایی برده است که مردم آن مناطق، با گذشت چند سال از پیروزی انقلاب اسلامی، هنوز در جریان بسیاری از وقایع جامعه انقلابی شان قرار نداشتند. این کتاب از این حیث که بخشی از پازل فرهنگی انقلاب اسلامی را روشن کرده و فعالیت های خودجوش و آتش به اختیار در روزهای پیروزی انقلاب را بازگو کرده، اهمیت بسیاری دارد، روایتی که نشان می دهد جریان مؤمن به انقلاب همواره با سختی ها مسیر خود را باز کرده و هرجا توقف کرده درواقع به خاطر حمایت نشدن از سوی آشنایان بوده است.

یادداشت‌های مرتبط به آپاراتچی: خاطرات شفاهی جلیل اسدی طائفی

                «آپاراتچی» روایتی خشک از علاقه ای بی نظیر است. 
اینکه مردی با داشتن فقط یک دوربین به فکر ساختن فیلم باشد خودش عجیب است. اینکه برای این کار انقدر فیلم و عکس بگیرد که کادر بندی های مختلف را یاد بگیرد عجیب تر. بعد ببیند بازیگر ها خوب نقش را اجرا نمی کنند و خودش هم بازی کند دیگر در ذهن آدم نمی گنجد. جدا از اینکه بعد از ساخت فیلم ببیند سینما ها کارش را پخش نمی کنند و خودش برود در شهر و روستا فیلم را برای مردم اکران کند. 
حالا شما با داشتن چنین سوژه نابی، حیفت نمی اید داستان او را روزنامه وار با یک خط روایت مستقیم از اول بنویسی تا آخر؟ کجا دیگر این حجم از شور و علاقه پیدا می شود؟ کی دیگر فرصت می شود آن حال و هوای اول انقلاب را در سینما به مخاطب منتقل کرد؟ حیف سوژه نیست واقعا؟
با این حال باز هم نمی توان این علاقه «جلیل طائفی» به سینما را نادیده گرفت. حتما بخوانید. 
. 
پ.ن: قصد ناشر البته صرفا روایت تاریخ شفاهی است. اما اینکه باید تاریخ روایت شود منافاتی با آرایه های ادبی و چیرگی نویسنده در چینش روایت ها ندارد.
        

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

ن/ لط؋ـے

1402/12/29

            ماجرا از وسطِ یک ایده‌ی عادی، غیرعادی می‌شود.
این خلاصه‌ی کشمکش‌هاییست که حاصلش شد کتاب "آپارتچی".
سال ۹۱، پس از ارائه‌ی ایده‌ای فرهنگی، بناشد با مربی پرورشی‌های دهه ۶۰ گفت‌وگو شود؛ تا از چگونگی فعالیت‌هایشان در آن دهه سوال کنند.
در خلال همه‌ی تحرکات سیاسی، فرهنگی و هنری، نمایش فیلم در مدارس طی آن سالها توجه تیم را جلب کرد و پرسش از چند و چون آوردن آپارات به مدرسه و انتخاب فیلم، قصه را وارد همان معما‌یی کرد که تیم را به ورطه‌ی ماجراجویی کشاند.
یادکردن از فیلمی انقلابی به نام "نوری در تاریکی" که خاطره انگیز ترین فیلم آن سلسله نمایش‌ها نامیده می‌شد؛ اما هیچ اثری از خود فیلم یا سازنده‌اش جایی ثبت نبود.
به زحمت بتوان در تمام تبریز دانش‌آموز دهه شصتی را پیدا کرد که پای دیدن آن فیلم ننشسته باشد اما طوری همه از به خاطرآوردن نام سازنده یا آپاراتچیِ نمایش فیلم عاجز بودند، گویی آپاراتی از بهشت می‌آمده و نوری در تاریکی می‌رقصانده، بی‌آنکه آپاراتچی‌اش قدم بر خاک نهاده باشد.
تا سرانجام تکاپوها گره‌ی حکایت را برای باز شدن رساندند خانه‌ی "جلیل طائفی اسدی" مردی با سیبیل‌های پرپشت و دوکلاس سواد نارس، که در آن سالها دارایی‌اش یک دوربین سوپرهشت بود، و اگر آدامس فروشیِ بازار گُرجیلر به وعده‌اش عمل نمی‌کرد شاید هرگز عکاس نمی‌شد!
آپاراتچی کتابی خوشخوان از نشر راهیار است؛ که خواننده را با نثری ساده و روان پای درد و دلهای جلیل‌خان طائفی می‌نشاند.
حروف چینی تمیز و ارجاعات به هنگام در پاورقی همچون دیگر آثار منتشر شده از راهیار، این کتاب را خواندنی تر می‌کند. 
طائفی اسدی در آپارتچی از خودش برای ما می‌گوید و اینکه چطور بدون سواد آکادمیک و پشتوانه‌ی مالی یا فرهنگی، تنها با تکیه بر توانایی و همتش، جلیلِ سرباز فراری را جلیل خان طائفی اسدی کرد.