یادداشت saeed tehrani pooya
1404/5/12
ماجرای آپارتچی، ماجرای عشق به کاری است که واقعا به آن کار علاقه داری. حاظری از صفر تا صد، خودت انجام بدهی و هیچ چشمی به منافع مادی کاری که انجام میدهی نداشته باشی. جلیل طائفی تهیه کننده و کارگردانیست که کارگرانی را خودش با کمترین امکانات یاد گرفته، باکمترین امکانات فیلم تولید کرده و با کمترین امکانات به دنبال تماشاگر برای فیلمهایش گشته است، بدون حتی کمترین پشتیبانی مالی و حمایتی و رسانهای! جلیل طائفی کسی است که بعد از ساخت هر فیلمش، آپاراتش را به دوش کشیده و از این شهر به آن شهر، از این روستا به آن روستا از این مسجد به آن مدرسه رفته تا فیلمهایش را برای کسانی که از کمترین امکانات رفاهی برخوردار نبودهاند پخش کند. در آپاراتچی، پای حرفها و خاطرات ناب او مینشینیم تا عیار فعالیتهای خود را بسنجیم و ببینیم واقعا برای رسیدن به اهدافمان چقدر جنگیدهایم! . قسمتی از متن کتاب: «یک روز شنیدم مغازهای در بازار هست که به ازای پنجاه برگ کاغذ آدامس، یک دوربین عکاسی جایزه میدهد. این خبر را که شنیدم، افتادم دنبال جمع کردن کاغذهای آدامس. مدتی طول کشید تا توانستم پنجاه تا کاغذ آدامس جمع کنم. کاغذها را برداشتم و رفتم مغازهای که اطلاعیه داده بود. الوعده وفا! کاغذها را دادم،دوربین را گذاشتند روی میز.»
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.