کتاب هفدهم سال1402
خب همین اول بگم از اون کتابای پیشنهادیم هستش
کتابی هستش که طرح جلدش داستانش ترجمه  عالی بودن از اون داستان های جذابی بود که خستم نمی‌کرد هی دلم میخواست ادامه بدم و ببینم آخرش چی میشه 
داستان سه شخصیت دوس داشتنی داره که هر کدوم داستان خودشونو دارن یه موردی که خیلی تو این داستان دوست داشتم این بود که نویسنده بین زن و مرد تفاوتی نگذاشته بود مثلاً اینطوری نبود که مرد قوی باشه زن ضعیف اینکه نویسنده تفاوت جنسیتی قائل نشده بود خوب بود 
طرح جلدش و خیلی دوست داشتم خدایی طرح جلدهای نشر آذرباد خیلی خوشگلن و ترجمه های اطلسی خرامانی عالی هستن
به نظرم از دستش ندین این کتابو
        

          این کتابم تموم شد 
بخاطر امتحانا این کتاب رو خوندش رو طول دادم ، و ازش پشیمونم ، چون توش پر بود از اسمای عجیب غریب و من هربار که میخواستم بخونمش باید یه دور عقبو نگاه میکردم تا یادم بیاد که کی به کی و چی به چی بوده 

با این حال ،مثل بقیه کتاب هایی که راجب خدایان باستانی حرف میزنن جذاب بود ، اونقدر که دلم نمیخواد نقدش کنم
ولی باید بگم، باید بگم از یه جایی به بعد نفهمیدن ربط شخصیتای اصلی به هم رو اعصاب بود ، نویسنده این قضیه خیلی کش داد ... وحالا ، بعد ۶۰۰ صفحه احساس میکنم فقط مقدمه رو خوندم ، انگار تازه با یه پیش زمینه داستانی اشنا شدم ‌و داستان اصلی قراره تو جلدای بعد باشه 
با اینحال ،نویسنده خیلی گل کاشته بود تو شخصیت سازی و توصیف و داستان !
برای منی که از صحنه های جنگی خوشش میاد ،نویسنده خیلی خوب کشت و کشتار رو ترسیم کرده بود ، بی رحمانه و با جزئیات ، طوری که بهترین شکل هر صحنه رو میدیدم 
و البته شخصیت سازیش رو هم خیلی دوست داشتم ، ‌گذشته شخصیتا و چیزای دیگه ،  اینکه این بار برخلاف یه کلیشه رایج ، ما فقط یه دختر نداشتیم
بلکه با‌ پسری ضعیف که برای خواهرش هرکاری میکنه  و این اونو به بلادسورن ها می رسونه  و اتفاقات رو به روش با قوی شدنش میشه
یه زن بالغ و قدرتمند با گذشته ای که چیز زیادی ازش معلوم نیست، که دنبال پسرش میگرده
یه دختر اشراف زاده ،که از زندگیش فرارکرده تا خودش رو ثابت کنه و اعتبار به دست بیاره کنه نه به عنوان یه زن اشراف زاده ، بلکه به عنوان یه فرد جنگجو
در نهایت که ارزش خوندن داشت و منتظر جلد دومم


        

          نبرد با شمشیر و قلم
عنوان این یادداشت، خلاصه‌ای از حس من بعد از خواندن این کتاب است: نبرد باشکوهی که نویسنده با شمشیر قلمش خلق کرده. کتاب «سایه خدایان»، اولین جلد از مجموعه «حماسه بلادسورن»، برای من تجربه‌ای بود که اگر به فانتزی حماسی علاقه دارید، حتماً باید آن را لمس کنید.
چرا این کتاب را دوست داشتم:
سفر به دنیایی دیگر: نویسنده با مهارت تمام، دنیایی از اساطیر نورس را ساخته که آنقدر غنی و پرجزئیات است که حس می‌کنید واقعاً به آن سفر کرده‌اید. این اثر به شدت خواننده را مقهور خود می‌کند.
شخصیت‌های قابل باور: داستان سه قهرمان را دنبال می‌کند که هر کدام چالش‌های خودشان را دارند. به راحتی می‌توانید با تصمیمات و احساسات آن‌ها همراه شوید.
هیجان بی‌وقفه: صحنه‌های نبرد و اکشن به قدری جذاب و پرتنش نوشته شده‌اند که ضربان قلب شما را بالا می‌برند.
نکاتی که خوب است بدانید:
آغاز آرام: شاید در حدود ۵۰ صفحه اول، حس کنید داستان کمی آهسته پیش می‌رود. اما صبور باشید، چون این مقدمه برای درک کامل دنیای داستان ضروری است.
اسامی پیچیده: تعداد زیاد اسم‌ها و مکان‌ها ممکن است در ابتدا گیج‌کننده باشد، ولی با جلو رفتن در داستان، همه چیز برایتان روشن خواهد شد.
در مجموع، «سایه خدایان» برای من یک ماجراجویی جذاب بود که انتظار دارم برای شما هم همین‌طور باشد. اگر به دنیای فانتزی‌های خشن و پرمحتوا علاقه دارید، این کتاب را از دست ندهید.