این جلد هم هیجان داشت سرگرم کننده بود اما نه به اندازه ی دو جلد قبل فکر میکنم چون تو دنیای خودمون بود برام عادی تر بود و اینکه موضوعش نازی هاو نقشه هیتلر برای نابودی زادگاه پندراگن بود این کم تر نیاز به تخیل داشت البته کشتیه هواییش جالب بود برام بازم 
        

          کم کم داره از بابی پندراگن و ماجراهاش خوشم می‌آد. نسبت به دو جلد قبلی با این یکی ارتباط خیلی بهتری برقرار کردم و از خوندنش هم لذت بردم.
داستان اینبار توی دنیای خودمون می گذره فقط در سال ۱۹۳۷ 
خوبه دیگه ، خوش می گذره ، یه کتاب مفرح برای قبل از خوابه ، بیشتر هم نه
        

          به عنوان یه کتاب فانتزی، یه کمی واقع گرایانه پیش رفت که البته علتش هم این بود که فضای داستان توی سه زمان گذشته حال و آینده ی زمین خودمون بود.
من به شخصه این واقع گرایانه تر بودنش رو دوست داشتم و بهتر با ماجراهای پندراگن ارتباط برقرار کردم، ربطش به جنگ جهانی و هیندنبرگ هم برام جالب بود. هرچند به نظرم قضیه به طور عجیبی جمع شد و پایانش می تونست بهتر باشه.
فضاسازی این کتاب هم راجع به آینده کمی جای کار داشت.
اولای کتاب واقعا روان بود اما آخراش یکم از شدت هیجان و اشتیاق برای صفحه ی بعدی اومد پایین.
می تونم بگم این جلدو بین این ۳ جلدی که تا الان خوندم بیشتر دوست داشتم.