گوزن ها سینماست هامون سینماست باشو غریبه ی کوچک سینماست ناخدا خورشید سینماست طعم گیلاس سینماست دونده سینماست جدایی از نادر از سیمین سینماست اما سینما کیمایی نیست سینما مهرجویی نیست سینما بیضایی نیست سینما تقوایی نیست سینما کیا رستمی نیست سینما نادری نیست سینما فرهادی نیست سینما چشم نیست چشم هاست صدا نیست صداهاست دهان نیست دهان هاست سینما رنگین کمان هزاران چهره است آینه در برابر آینه سینما سمفونی شکوهمند رقص خیال است کهکشان تسلای دشنه و درد ضدای زخم قربانی تردید پاهای خسته یقین دست های امیدوار سینما تردستی با گوی قلب و زبان فهم است الاهه ی رهایی از دوزخ گناه فرشته ی ماندگاری در برزخ دانایی و مبشر تحقق بهشت رستگاری سینما رنگین کمان زمزمه های بی انتهای زائر و زیارت است تنوع چهره ها دست ها دهان ها که تنها از زلالی یک چشمه سبز میشوند زیبایی...