داراب نامه طرسوسی با یادداشتهای جدید مصحح

داراب نامه طرسوسی با یادداشتهای جدید مصحح

داراب نامه طرسوسی با یادداشتهای جدید مصحح

3.0
1 نفر |
1 یادداشت
جلد 2

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

1

خواهم خواند

0

کتاب داراب نامه طرسوسی با یادداشتهای جدید مصحح، نویسنده ابوطاهرمحمدبن موسی طرسوسی.

یادداشت‌های مرتبط به داراب نامه طرسوسی با یادداشتهای جدید مصحح

          داراب‌نامه (جلد دوم)؛ کتابی که یک سوم اولش رو دوست داشتم. یک سوم میانی رو دوست نداشتم و یک سوم پایانی رو با تلاش بسیار خوندم.
انکار نمی‌کنم که داراب‌نامه یکی از بهترین تجربه‌های کلاسیک‌خوانیم بوده اما پیشنهاد می‌کنم اگر خواستید سراغش برید تا همون یک سوم ابتدایی جلد دوم بخونید (یعنی دقیقا تا جایی که بوراندخت در رود حمام می‌کنه و اسکندر می‌بیندش). فرض کنید بقیه‌ی کتاب از بین رفته و اجازه بدید همونقدر لذت‌بخش که هست، باقی بمونه چون انتهای کتاب واقعا اعصاب‌کُشه (دست کم برای من اینطور بود!). 
اگر یادداشت‌هام رو دنبال کرده باشید می‌دونید دارم از چی حرف می‌زنم. اگر دنبال نکردید هم این ریویو رو ادامه بدید.
بعد از یک سوم ابتدایی جلد، اسکندر کاملا دچار تحول میشه. دیگه اون شخصیت تاریخی-اسطوره‌ای نیست و وجهه‌ای کاملا عرفانی-دینی می‌گیره. شاهی که به قصد جهانگیری و گرفتن تاج و تخت ایران به سرزمین‌ها حمله کرد یکباره و بدون هیچ دلیل و توضیحی تبدیل به انسان فرهیخته و خردمندی میشه که به فرمان خدا و پیامبرگونه در جهان سفر می‌کنه تا همه رو (از انسان گرفته تا دیو و جن و پری) مسلمان کنه، اومدن شخصی به نام مصطفی رو بشارت بده و براش از جهانیان بیعت بگیره! (یا با زبون خوش یا با تهدید و اگر جواب نداد، کشتار دسته جمعی). این بخش از داستان هم پر از آشفتگی‌های تاریخی، اسطوره‌ای و جغرافیاییه و هم فضایی کاملا متفاوت با داستان‌های پیش از خودش داره. اسکندر این بخش، نه شبیه اسکندرنامه‌های اروپاییه و نه شبیه اسکندر تاریخ مکتوب. اینجا اسکندر یک شخصیت کاملا عرفانیه. دلیل این اتفاق هم اینه که در قرون گذشته، اسکندر مقدونی/رومی رو با ذوالقرنین قرآن یکی می‌دونستند و خب در این صورت، نیاز بوده که اسکندر تمام کارهای نسبت داده شده به ذوالقرنین (و حتی بیش از اون) رو انجام بده.
روایات ایرانی مربوط به اسکندر دو دسته هستند؛ 
1)	اون‌هایی که در منابع پهلوی اومدن و به واقعیت تاریخی نزدیکند.
2)	روایت‌های اغراق‌آمیز و افسانه‌گون که در دوران جانشینان اسکندر به زبان یونانی نوشته و بعدها به سریانی، فارسی و عربی ترجمه شد.
ریشه‌ی افسانه‌های داراب‌نامه (یا اسکندرنامه‌ها) به دو منبع برمی‌گرده؛ 
اولی دست‌نوشته‌های یکی از همراهان اسکندر به نام کالیستنس که قصد داشت سرورش رو شهره‌ی آفاق کنه اما کم‌کم نوشته‌های خودش رو برتر از شخصیت و کارهای او دونست و با دست باز، هزاران افسانه بهش نسبت داد. نوشته‌های کالیستس از بین رفتن اما سرچشمه‌ی منبع دوم داستان‌پردازی‌ها بودن؛ یعنی کتابی که پنج سده پس از اسکندر در مصر نوشته شد و نویسنده‌ش ناشناسه. در این کتاب اسکندر گاهی شاهزاده‌ای جهانگیره، گاهی یک مسیحی معتقد و گاهی هم مسلمانی نمازخوان که به حج میره. این داستان در گذر زمان و به فراخور فرهنگ هر دوره، بزرگ و بزرگ‌تر شد و شاخ و برگ‌هایی بهش دادن که دیگه شبیه اسکندر تاریخ نیست. داستان شخصی خیالیه به نام اسکندر که گاهی نسب رومی داره، گاهی مصری، گاهی یهودی و گاهی ایرانی.
بحث درباره‌ی اسکندرِ اسکندرنامه‌ها خیلی زیاده و در یک ریویو و چندین پست نمی‌گنجه. اگر به این موضوع علاقه‌مند هستید حتما جست‌وجویی داشته باشید. تو همون سرچ اول کلی منبع و مقاله بهتون معرفی میشه که خیلی‌هاش مفیده.
.
.
سه ستاره هم به خاطر یک سوم آغازین جلد و شخصیت فرا جذاب بوراندخت.
        

12