معرفی کتاب کافکا به سوی یک ادبیات خرد اثر فلیکس گاتاری مترجم رضا سیروان

کافکا به سوی یک ادبیات خرد

کافکا به سوی یک ادبیات خرد

فلیکس گاتاری و 3 نفر دیگر
4.0
1 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

2

خواهم خواند

4

شابک
9786006457147
تعداد صفحات
160
تاریخ انتشار
1392/1/18

نسخه‌های دیگر

توضیحات

        کتاب حاضر به نقد و تفسیر آرای «فرانتس کافکا» دربارة ادبیات خرد اختصاص دارد. ویژگی ادبیات خرد آن است که همه چیز در آن ها سیاسی است و برعکس در ادبیات کلان مسئلة فردی، خانوادگی در رأس قرار دارد. از سویی ادبیات خرد، متنی است که همه چیز در آن ارزشی جمعی می یابد. در این مطالعه ضمن پرداختن به محتوای چنین ادبیاتی؛ اجزای تشکیل دهندة آن بیان؛ درون مایه های زبان کافکایی؛ اتصال دهنده ها در ادبیات کافکایی شامل آزادی حرکت، آزادی گزاره و آزادی میل؛ سرهم بندی اجتماعی یک رمان در آثار کافکا و... نیز مورد بحث قرار گرفته است.
      

یادداشت‌ها

کافکای ما
          کافکای ما

تا به حال به سبک داستان‌نویسی کافکا توجه کرده‌اید؟ نه زبان فاخری دارد، نه استعاره و مجازی. نه روایت را می‌پیچاند، نه چند صفحه وقت می‌گذارد تا شخصیت‌پردازی کند، نه تکنیک‌های پیشرفته‌ی داستان‌نویسی به کار می‌برد و نه هیچ چیز دیگری. راحت می‌آید می‌نشیند داستانش را می‌گوید: سرراست، بدون تکنیک، بدون تزئین. حرفش را می‌زند. جهان شگفت‌انگیز و تکان‌دهنده‌اش را بی هیچ آب و تابی روایت می‌کند و می‌رود. انگار که بلد نیست. انگار که خبر ندارد. انگار که نمی‌داند. مثل کسی که به زبانی غیر از زبان مادری‌اش حرف می‌زند اما به این زبان دوم چندان آشنا نیست و طوری حرف می‌زند که با صرف کمترین لغت و قاعده‌ی نحوی، منظورش را برساند. از کسی که به زبانی غیر از زبان مادری‌اش حرف می‌زند، انتظار استعاره و تمثیل و جملات بلند و پیچیده نداشته باشید. همین که منظورش را برساند کافی است.
کافکا انگار قواعد و تکنیک‌های داستان‌نویسی را در حد یک زبان دوم و دست‌و‌پا شکسته بلد است. تنها تا این حد که منظورش را برساند. او «استاد» نیست. از «ادبیات استادان» فاصله دارد. هنرش از آن دست هنرهایی نیست که «هر جا رود قدر بیند و بر صدر نشیند». او نه برای حلقه‌های سطح بالای استادان می‌نویسد، نه برای دانشگاه‌ها و نه برای کاربلدها. او برای هیچ‌یک از کسانی که قواعد و قوانین هنر والا و زیبا را وضع می‌کنند نمی‌نویسد. همان‌ها که اگر هم کم‌تعداد باشند در اکثریت‌اند زیرا هم هویت دارند، هم صدا و هم چهره.
کافکا برای محرومان می‌نویسد: محروم از ادبیات استادان، محروم از آموزش، محروم از دانشگاه‌ها و محافل. محذوف‌ها، درمانده‌ها، فراموش‌شده‌ها و در یک کلام، برای «مردم». برای همان‌ها که ادبیات و قصه متعلق به آن‌ها بود قبل از این که استادان بیایند و آن‌را مال خود کنند. برای همان‌ها که حتی اگر تعدادشان بیشتر هم باشد باز هم در اقلیت‌اند چرا که نه هویت دارند، نه صدا و نه چهره.
این کتابی است که به شما یاد می‌دهد «ادبیات اقلیت» هیچ ارتباطی به نوشتن به زبان یک قوم دیگر ندارد. ادبیات اقلیت، ادبیات ترکی و کردی و بلوچی نیست، نوشتن برای مردمی است که در اقلیت‌اند و همواره در اقلیت بوده‌اند چرا که هیچ‌گاه «حاکم» نبوده‌اند. ادبیات اقلیت، نوشتن برای «بی‌چهره»‌شدن است، برای بی‌هویت‌شدن، برای فراتر رفتن از خودمان و آن‌چه ما را در این زندگی نکبت نگه داشته است. پیام این کتاب یک چیز است: نترسید! استادان را فراموش کنید و ادبیات خودتان را بسازید…
        

1