شاهد
در حال خواندن
0
خواندهام
0
خواهم خواند
1
توضیحات
کتاب حاضر، رمانی از نویسندة آوانگارد فرانسوی است که یکی از چهرهای برجستة جنبش رمان نو است. او شخصیت پردازی و روایت را از رمان هایش حذف و تنها به ثبت آنی و لحظه ای رویدادها می پردازد. این رمان با سوت کشتی آغاز می شود و مسافری دورافتاده از دیگران که چشم دوخته بر کف کشتی، خاطره ای از کودکی را که بارها برایش نقل کرده اند به یاد می آورد و این به عقب رفتن ذهن بی اینکه در آغاز به آنچه باعث اش بوده اشاره ای شود، اتفاق می افتد و چند سطر بعد و پس از تمام شدن فلاش بک است که می فهمیم عامل تداعی چه بوده است. در داستان می خوانیم: «بارها برایش این را تعریف کرده بودند. وقتی هنوز بچه بوده است -شاید 25 یا 30 سال پیش ازاین- یک قوطی مقوایی بزرگ داشته است، یک قوطی کهنه کفش که در آن تکه های نخ و ریسمان جمع می کرده است. هرچه را دم دستش می آمده جمع نمی کرده است چون نه از نمونه های نخ و ریسمان نامرغوب خوشش می آمده و نه از نخ های کارکرده ای که ضایع شده یا چروک خورده یا ریش ریش شده باشد».
یادداشتها
1401/3/1
1
5 روز پیش
نویسنده تونست تو این کتاب وسواس ماتیاس رو حساب کتاب زمان رو به خوبی منتقل کنه به طوریکه فصل اول داستان از شدت حساب کتاب ماتیاس خسته کننده میشه براتون.اما فصل دوم داستان حالت خطی به خودش میگیره و بالاخره یه گره و معمایی رو ایجاد میکنه. ماتیاسی که همیشه حساب کتاب زمان دستش بود چطور نتونست حساب اون یکساعتی که ژاکلین هم تو اون زمان ناپدید شد رو از دست بده؟ در آخر هم مشخص نشد که ژاکلین چطور مرد، چرا باید لباس زیرش رو صخره باشه اگه پاش لیز خورده ؟ چرا ته سیگار اونطرف افتاده بود؟ منو یاد داستان دربارهی الی میندازه ...
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
0