من نجود هستم: ده ساله، مطلقه
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
6
خواهم خواند
9
نسخههای دیگر
توضیحات
نوجود دخترکی عادی است، نه ملکه است و نه شاهزاده. او یک دختر معمولی است که با والدین، برادران و خواهرانش زندگی می کند. نوجود مانند تمام همسالان خود عاشق قایم باشک بازی است و شکلات هم خیلی دوست دارد. از نقاشی کشیدن لذت می برد و با وجودی که دریا را تا کنون ندیده است ولی در رویاهایش خود را یک لاک پشت آبی می بیند. هنگامی که لبخند می زند فرورفتگی کوچکی بر روی گونه چپش ظاهر می شود. در غروب یک روز سرد و خاکستری، لبخند شیطنت آمیز و جذاب نوجود ناگهان تبدیل به اشک های تلخی شد. پدرش به او گفت که باید با مردی ازدواج کند که سه برابر سن او را دارد... این قصه از گذشته حکایت نشده، این قصه امروز است ، در قرن بیست و یکم. و چه نجودهای دیگری که سرگذشت شان را نمی دانیم... .
یادداشتها