معرفی کتاب گزیده هایی از در جستجوی زمان از دست رفته اثر مارسل پروست مترجم مهدی سحابی

گزیده هایی از در جستجوی زمان از دست رفته

گزیده هایی از در جستجوی زمان از دست رفته

مارسل پروست و 1 نفر دیگر
3.1
4 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

8

خواهم خواند

3

شابک
9789643058678
تعداد صفحات
190
تاریخ انتشار
1399/11/19

توضیحات

        
انگیزه تدوین این کتاب اول ها یک فکر دوستانه بود بعد نگرانی و حتی ترس شد.دوستانه در حق کسانی که هنوز در جستجوی زمان از دست رفته را نخوانده باشد و ترس از این که باز هم نخوانده باشند و ترس از این که باز هم نخوانند.جستجو یکی از مهم ترین کتاب های دوران معاصر و حاوی برخی از ظرف ترین و عمیق ترین نظریات در شناخت روان آدمی است.صفحاتی از این کتاب به راستی اعجاب آور است هر بار خواندن آنها کشفی تازه است که همواره این تازگی را حفظ می کند تا به جایی که بسیار بارها هنگام خواندن جستجو این فکر به ذهن می آید که چه حیف اگر این نکته ها نخوانده بماند. کتاب از سه بخش تشکیل می شود که در هر کدام از آنها قطعه هایی از مجموعه هفت جلدی جستجو درباره سه مضمون بنیادی زیر انتخاب و گرداوری شده اند:عشق,واقعیت وخیال,آفرینش و اندیشه.

      

یادداشت‌ها

          بسم‌الله 
پسش دادم به کتابخانه. نمی‌توانستمش!
آندره موروآ(که اصلا نمی‌دانم کیست!) گفته «این اثر سادگی و عظمت یک کلیسا را داراست» 
حالا این جمله باعث می‌شود برای اعتراف به اینکه تا آخر هم نخواندمش، تا یکشنبه صبر کنم؟ احتمالا چون نه مسیحی‌ام نه فرانسوی لزومی ندارد. 

مفاهیم عمیق و ثقیلی را می‌خواندم در رابطه‌هایی سطحی و حتی شنیع. پروست را آدمی دیدم که در عمق یک متری استخرِ معنا و عشق و خیال، شنای پروانه می‌رود. از دیدن اینهمه تقلا فقط ترحم و شفقت بود که به حال بدبختی‌های انسان بی جاودانگی، روی مغزم تلنبار می‌شد.
حالا بماند که یک روز دخترم کمی با جلد کتاب ور رفت و پرسید «مامان! در جستجوی زنان از دست رفته یعنی چی؟» و من ریسه رفتم از خنده. اصلا با این سوالش باب جدیدی در پروست شناسی گشود.

 اگر کتابخوانان جهان به دو دسته‌ی در جستجوی زمان از دست رفته خوان و در جستجوی زمان از دست رفته نخوان تقسیم می‌شوند، ترجیح می‌دهم که چهار هزار صفحه در جستجوی زمانی برای از دست رفتن نباشم.
روح مهدی سحابی حتما از پنجره کلیسای کومبره ناظرم است و زیر لب فحشی، نفرینی حواله‌ام می‌کند.
  بنظرم بجای یکشنبه‌ها اتاق اعتراف رفتن، می‌شود جمعه‌ها استخر رفت اصلا. منتها قسمت عمیقش!


        

1