مامان ببر نبود: شاید پیازچه، شاید روبان چاقو، شاید...
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
2
خواهم خواند
0
توضیحات
البته خودش می گفت دیوانه شده ام؛چون می دید وقتی می گوید دیوانه شده ام،من می روم پی کارم و می گذارم به موخوره هایی عزیزش برسد.موهای دوشاخه ای که شبیه به هزار قیچی کوچولو از ته موهای مامان آویزان شده بودند.
یادداشتها