یادداشت هایی در باب سینماتوگرافی

یادداشت هایی در باب سینماتوگرافی

یادداشت هایی در باب سینماتوگرافی

روبر برسون و 1 نفر دیگر
4.5
2 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

4

خواهم خواند

2

ناشر
ماکان
شابک
9646692338
تعداد صفحات
136
تاریخ انتشار
1382/7/22

توضیحات

        این کتاب ترجمه یادداشت هایی است که "روبر برسون "ـ سینماگر فرانسوی ـ از سال 1950تا 1974تحریر نموده است .وی در این یادداشت ها نظر خود را  در باب هنر سینماتوگرافی بیان می کند .در بخش پایانی کتاب مقاله ای با این  عنوان درج شده است" :سبک معنوی در فیلم های روبر برسون/ سوزان سونتاگ ." برای نمونه در این مقاله آمده است" :کوشش برسون، تاکید بر ابطال ناپذیری  آن چیزی است که نشان می دهد .هیچ چیز به شانس واگذار نمی شود ;از بدیل های  دیگر یا خیال و توهم (فانتزی) خبری نیست، همه چیز محتوم و از پیش تعیین  شده است ...از نظر برسون، هنر کشف آن چیزی است که ضروری است ـ فقط همان  و نه چیزی بیشتر .قدرت شش فیلم برسون در این واقعیت نهفته است که خلوص  و وسواس او، صرفا بیانیه ای در باب سرچشمه های سینما نیست، شبیه بخش اعظم  نقاشی مدرن که عمدتا تفسیری است به زبان نقاشی در مورد نقاشی .این فیلم ها  در عین حال ایده ای هستند در باب زندگی، ."...
      

پست‌های مرتبط به یادداشت هایی در باب سینماتوگرافی

یادداشت‌ها

نوشتن با د
          نوشتن با دوربین

روبر برسون فیلمسازی بود که به تنفر از بازیگران حرفه‌ای و نفرت از هر شکلی از «بیان» یا «انگیزه‌ی روانشناسانه» شهرت داشت. او ترجیح می­‌داد که با «مدل‌ها» کار کند، افرادی غیرحرفه‌ای و آماتور که هرگز پیش از آن ارتباطی با سینما نداشته‌اند و از این رو در مقابل دوربین فیلمبرداری چیزی نبودند جز یک ماشین که کار می‌کند. هدف برسون این بود: «نیت‌ها و قصدها را به‌شدت در مدل‌های خود سرکوب کنید». سبک بازیگری خشک، بی‌روح و بی‌­احساس فیلم‌­های برسون تنها از خلال پروسه‌ی طولانی از رمق انداختن و تهی‌ ­کردن بازیگران حاصل می‌شد. برسون این‌گونه «مدل‌هایش» را می­‌ساخت: «به آن‌چه می‌­گویید فکر نکنید، به آن‌چه انجام می‌­دهید فکر نکنید… درباره‌ی آن­‌چه می‌گویید فکر نکنید، درباره آن­‌چه انجام می‌­دهید فکر نکنید… هیچ‌­کس نباید مثل کسی دیگر یا خود بازی کند. کسی نباید مثل هیچ کس بازی کند». در نظر برسون یک ستاره‌‌ی هالیوودی به‌طور مضاعف بازی می­‌کرد: همفری بوگارت هم نقش بوگارت را بازی می‌­کند و هم شخصیتی را که قرار است در فیلم مفروض بازی کند. اما مدل­‌های برسون بازی نمی‌­کردند؛ آن‌ها نه خودشان بودند، نه کسی دیگر. آن‌ها خودشان را به‌هیچ‌وجه همچون بازیگری هالیوودی به نمایش نمی‌­گذاشتند. مدل‌­ها دقیقاً مانند همان چیزی بودند که ظاهر می‌شدند. آن‌ها در فیلم‌های برسون به‌صراحت در ژست‌های تهی و تکرارشونده و در تصاویر تهیِ خود ظاهر می‌شدند. آن‌ها به آدم­‌های مکانیکی بدون ذهن ِتهی از هستی درونی و بيانِ بیرونی تبدیل می‌شدند. چون‌که برسون مدام به ما یادآور می‌شد «نود درصد حرکات ما تابع عادت و حرکات غیرارادی است. پس این برخلاف طبیعت است که آن­‌ها را مطیع اراده به اندیشیدن کنیم». برسون در عمل نیز چنین می‌کرد. چنان‌که فیلم‌‌های او تلاشی برای رها ساختن حرکات غیرارادی از لنزهای اراده و اندیشه‌­ بودند، سینمایی برای به حرکت درآوردن حرکات غیرارادی و کنترل آن‌ها آن­‌گونه که بر پرده ظاهر می‌شوند و در نهایت انتقال این حرکات به تماشاگران. فیلم‌های برسون از این رو در سکوت‌ها و حذف‌هایشان تمامی اسطوره‌های ما از عمق و درونی بودن و انسجام روان‌شناختی را از بین می‌بردند. چون در نهایت آن‌ها «سینما» نبودند، «سینماتوگرافی» بودند! عنوانی که برسون ترجیح می‌داد سینما را به آن نام بخواند: نوشتن با سینما! نوشتن با دوربین. برسون با سینما و با دوربین می‌نوشت؛ همچون یک نویسنده!
        

0