یادداشت هایی درباره ی سینماتوگراف

یادداشت هایی درباره ی سینماتوگراف

یادداشت هایی درباره ی سینماتوگراف

روبر برسون و 2 نفر دیگر
5.0
1 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

3

خواهم خواند

2

شابک
9643057356
تعداد صفحات
112
تاریخ انتشار
1382/6/17

توضیحات

        "روبرسون "فیلم ساز فرانسوی، در این یادداشت ها تجربه های خود را در کار فیلم سازی به صورت قطعاتی کوتاه نگاشته است .مترجم کتاب یادآور می شود : "برسون در یادداشت های خود کشفیاتش را به طرزی موجز ثبت کرده است .دلبستگی ها  و بیزاری های یک انسان در این یادداشت ها گرد آمده است .دلبستگی اش به بی ریایی،  به فطرت، و به صرفه جویی و دقت در هنر، و بیزاری اش از خودبینی، روشنفکر  مابی و دنباله روی .تقابل مدل و بازیگر را منزله تقابل بود و نمود می داند . مدل را که مایه شور و منبع الهام نقاش است، چنین توصیف می کند" :روح و بدن  تقلید ناپذیر .""
      

پست‌های مرتبط به یادداشت هایی درباره ی سینماتوگراف

یادداشت‌ها

نوشتن با د
          نوشتن با دوربین

روبر برسون فیلمسازی بود که به تنفر از بازیگران حرفه‌ای و نفرت از هر شکلی از «بیان» یا «انگیزه‌ی روانشناسانه» شهرت داشت. او ترجیح می­‌داد که با «مدل‌ها» کار کند، افرادی غیرحرفه‌ای و آماتور که هرگز پیش از آن ارتباطی با سینما نداشته‌اند و از این رو در مقابل دوربین فیلمبرداری چیزی نبودند جز یک ماشین که کار می‌کند. هدف برسون این بود: «نیت‌ها و قصدها را به‌شدت در مدل‌های خود سرکوب کنید». سبک بازیگری خشک، بی‌روح و بی‌­احساس فیلم‌­های برسون تنها از خلال پروسه‌ی طولانی از رمق انداختن و تهی‌ ­کردن بازیگران حاصل می‌شد. برسون این‌گونه «مدل‌هایش» را می­‌ساخت: «به آن‌چه می‌­گویید فکر نکنید، به آن‌چه انجام می‌­دهید فکر نکنید… درباره‌ی آن­‌چه می‌گویید فکر نکنید، درباره آن­‌چه انجام می‌­دهید فکر نکنید… هیچ‌­کس نباید مثل کسی دیگر یا خود بازی کند. کسی نباید مثل هیچ کس بازی کند». در نظر برسون یک ستاره‌‌ی هالیوودی به‌طور مضاعف بازی می­‌کرد: همفری بوگارت هم نقش بوگارت را بازی می‌­کند و هم شخصیتی را که قرار است در فیلم مفروض بازی کند. اما مدل­‌های برسون بازی نمی‌­کردند؛ آن‌ها نه خودشان بودند، نه کسی دیگر. آن‌ها خودشان را به‌هیچ‌وجه همچون بازیگری هالیوودی به نمایش نمی‌­گذاشتند. مدل‌­ها دقیقاً مانند همان چیزی بودند که ظاهر می‌شدند. آن‌ها در فیلم‌های برسون به‌صراحت در ژست‌های تهی و تکرارشونده و در تصاویر تهیِ خود ظاهر می‌شدند. آن‌ها به آدم­‌های مکانیکی بدون ذهن ِتهی از هستی درونی و بيانِ بیرونی تبدیل می‌شدند. چون‌که برسون مدام به ما یادآور می‌شد «نود درصد حرکات ما تابع عادت و حرکات غیرارادی است. پس این برخلاف طبیعت است که آن­‌ها را مطیع اراده به اندیشیدن کنیم». برسون در عمل نیز چنین می‌کرد. چنان‌که فیلم‌‌های او تلاشی برای رها ساختن حرکات غیرارادی از لنزهای اراده و اندیشه‌­ بودند، سینمایی برای به حرکت درآوردن حرکات غیرارادی و کنترل آن‌ها آن­‌گونه که بر پرده ظاهر می‌شوند و در نهایت انتقال این حرکات به تماشاگران. فیلم‌های برسون از این رو در سکوت‌ها و حذف‌هایشان تمامی اسطوره‌های ما از عمق و درونی بودن و انسجام روان‌شناختی را از بین می‌بردند. چون در نهایت آن‌ها «سینما» نبودند، «سینماتوگرافی» بودند! عنوانی که برسون ترجیح می‌داد سینما را به آن نام بخواند: نوشتن با سینما! نوشتن با دوربین. برسون با سینما و با دوربین می‌نوشت؛ همچون یک نویسنده!
        

0