کتاب بادبادک زرد - نقد و نظرات دربارۀ کتاب بادبادک زرد

اِل دختر دوازده ساله ای است که به امید پیدا کردن دوست های جدید پا به مدرسه ی جدید گذاشته است. او با اینکه کلی برنامه ریزی کرده است تا سال فوق العاده ای را شروع کند، از همان روز اول برنامه هایش نقش بر آب می شود.خواهر اِل ، اِکو کوچولوی شش ساله، برای زنده ماندن باید با هیولایی به نام سرطان بجنگد. حالا اِل که از همیشه غمگین تر شده است، به خاطر هزینه های بیمارستان باید با تفریحاتش هم خداحافظی کند. او دیگر آن اِل همیشگی نیست... او خودش را فقط به اسم «خواهر اکو» می شناسد... تا اینکه اِل با اکتاویوس آشنا می شود و اکتاویوس تنها کسی است که درد او را می فهمد.

دهه 2010 میلادی داستان رئال ادبیات داستانی ادبیات کودک و نوجوان ادبیات آمریکا کتاب کودک

زندگی هیچ کس، هیچ وقت گل و بلبل نبوده نوجوان باید این را بفهمد تا سختی های زندگی را راحت تر تحمل کند‌. شاید پل موسیر برای همین منظور بادبادک زرد را نوشته، داستانش رئال رئال است با همان خشونت و تلخی و شیرینی زندگی. شخصیت اصلی که یک دختر بچه است باید با سرطان برادر کوچکش، مشکلات مالی و تنهایی کنار بیاید. باید امید را هر طور هست پیدا کند و پیدا می کند، با کمک پیرمرد تنهایی که در یک پاساژ پیانو می زند. نکته ی جالب در اکثر کتاب های نوجوان غربی مسائل جنسی و حریم خصوصی است مثل همین کتاب که به شدت روی دختر نوجوان و‌رابطه اش با پیرمرد حساسیت وجود دارد و به هیچ وجه تماس فیزیکی وجود ندارد چون دختر به سن قانونی نرسیده. محدودیتی ی که خیلی ها در کشور ما فکر می کنند آن طرف آب اصلا وجود ندارد و آزادی مطلق است اما از کتاب های نوحوان میشود واقغیت را فهمید