معرفی کتاب تخت جاویدان اثر آیدا نوشالی

با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
12
خواهم خواند
0
توضیحات
کتاب تخت جاویدان، نویسنده آیدا نوشالی.
بریدۀ کتابهای مرتبط به تخت جاویدان
نمایش همهلیستهای مرتبط به تخت جاویدان
یادداشتها
1404/7/24 - 13:20

تصاویر این کمیک خیلی عالی و جذاب هستند👌😍
(البته تصویری که در بالا گذاشتم از تصاویر کمیک نیست و از گوگل درآوردمش)
واقعا باید احسنت گفت به تصویرگران این کمیک بابت چنین تصویرسازی های زیبایی😍 یکی از دلایلی که جذب این کمیک شدم تصاویرش بود، و همچنان یکی از دلایلی که مانع شد کمیک را به پایان نرسانده رهایش کنم همین تصویرسازی فوق العاده بود. از ۵ ستاره، ۳ ستاره به این کمیک دادم که ۲ تاش بخاطر تصاویرش هست.
اما داستان و روایت کمیک:
آیدا نوشالی در کمیک تخت جاویدان از کشورگشایی های اسکندر مقدونی میگوید. وقتی که اسکندر بعد از کشورگشایی های بسیاری به سرزمین پارس رسید ، تخت جمشید را به آتش کشید و ثروت آن را غارت کرد. اما او در پی یافتن آب حیات و جاودانگی بود. تمام خرابه ها را زیر و رو کرد و نتوانست آن را پیدا کند. دختر داریوش سوم، رکسانا که اکنون اسیر اوست، وعده میدهد وی را به آنچه که میخواهد برساند. اسکندر همراه رکسانا به دنبال حوضچه آب که در دالان های کاخ هدیش پنهان شده راهی خرابه های باقی مانده میشوند اما ماجرا آن طور که انتظار داشته پیش نمی رود...
داستانش افسانه بود، و تحریف تاریخ بود!🙂
چرا چنین با قاطعیت میگم؟ چون نویسنده هیچ منبع و سند و مدرکی رو در پایان کمیک نیاورده. کاش لطف میکرد و میگفت که منبعش چی بوده که ادعا کرده اسکندر مقدونی به دنبال آب حیات و جاودانگی و نامیرا شدن بوده😐 آیا منبعش اسکندرنامه نظامی گنجوی بوده یا شاهانه فردوسی؟ خب اون ها که افسانه هستند! حتی روایات اسلامی هم که میگن ذوالقرنین به دنبال آب حیات بوده، باید معلوم بشه ذوالقرنین واقعا اسکندر هست یا نه! اما ما فرض میگیریم که هدف نویسنده اقتباس از یک افسانه بوده نه تاریخ واقعی!
اما با سوتی بزرگ داستان چیکار کنیم؟ خانم رکسانا منظورم هست...
داستان این کمیک اینه که رکسانا، دختر داریوش سوم هخامنشی (با داریوش بزرگ اشتباه گرفته نشود) ، اسکندر رو به بهانه اینکه میدونه آب حیات کجاست به دالان های کاخ و ویرانه های تخت جمشید میبره. اما اصلا داریوش سوم هخامنشی دختری به این نام و نشان نداشته😐 من هرچقدر گشتم نتونستم دختری به نام رکسانا رو در تاریخ پیدا کنم که دختر داریوش سوم باشه. درواقع رکسانا یا همون روشنک، دختر وخشهارته بوده که اشراف زاده سغدی بوده و احتمال دادند که پدر همین رکسانا هم در قتل داریوش سوم دست داشته😐 اونوقت در این کمیک رکسانا میخواد انتقام خون داریوش رو از اسکندر بگیره. خب چه کاریه عزیزم، برو از بابای خودت بگیر😅
و جالبه بدونید رکسانا همسر همین اسکندر بوده و برای اسکندر بچه هم میزاد. و بعد از مرگ اسکندر، دستور کشتن دختر داریوش سوم هخامنشی که اون هم همسر اسکندر بوده رو هم میده. حالا توی این داستان شده دختر دلیر ایرانی و دشمن سرسخت اسکندر😑
به هرحال رکسانای خیالیِ داستان، اسکندر رو میبره سر یه حوضی و وانمود میکنه که این همون آب حیات هست. بعد اسکندر رو هل میده و اسکندر میفته توی این حوض و همون موقع کابوس های اسکندر توی خیالاتش شروع میشه. اول از همه خشایارشا هخامنشی رو در کابوسش میبینه؛ نمیدونم میدونید یا نه، اما توی منابع اومده که اسکندر بدمست شده بود و یه زن روسپی او را تحریک کرد که تخت جمشید رو به بهانه اینکه خشایارشا آتن را ویران کرد ، آتش بزنه و ویران کنه. خشایارشا ادعا میکنه که اسکندر نباید گفته های یونانی ها رو راجع اینکه خشایارشا آتن رو ویران کرده باور کند. خب واقعا توی برخی نقل های تاریخی هم اومده که خشایارشا آتن رو ویران نکرد، بلکه خود یونانی ها بعدا اینکار رو توی جنگ های داخلیشون کردند و گردن ایرانی ها انداختند. پس نه میشه خیلی به این روایت کمیک ایراد گرفت ، و نه خیلی میشه درست دانست. چون ویران شدن آتن از وقایع مشکوک تاریخ هست. بعد ، اسکندر در ادامه کابوس هایش به ویرانه های تخت جمشید میرسه و گاو و شیری رو میبینه. شیر ، گاو رو میدره و به اسکندر هم حمله ور میشه. اسکندر شیر رو میکشه، همون موقع میبینه شیر، داریوش سوم هخامنشی هست😐
شیر؟ داریوش سوم؟ خب الان کسی که این کمیک رو بخونه و وقایع تاریخی دوران پایان هخامنشیان رو ندونه که خیال میکنه داریوش سوم واقعا شیر بوده که اینطور تمثیل شده در این کمیک. اما ما میدونیم که داریوش سوم اگه شیر بود در جنگ ها فرار نمیکرد.😑 نویسنده آیا حواسش نبوده که این تمثیل در ذهن مخاطب اثر میزاره؟ مخصوصا وقتی کمیک هست؟ حتی اگر نویسنده میخواسته ایرانی ها را شیر نشون بده، بهتر نبود آریوبرزن رو به شیر تشبیه کنه؟
اسکندر در ادامه این کابوس ، داریوش بزرگ و کوروش بزرگ رو هم دیدار میکنه که اسکندر رو بابت حمله به ایران و آتش زدن تخت جمشید سرزنش میکنند.
من فقط یک ستاره به داستانش دادم اون هم اول بخاطر دیالوگ های قشنگش، و بعد بخاطر صحبت های کوروش بزرگ در این کمیک که خیلی به دلم نشست. وقتیکه از مراحل ساخت تخت جمشید میگفت واقعا احساس غرور کردم که چطور هنرمندان و معماران کشورم به این زیبایی و دقت این کاخ رو ساختند.🙂 و کلا اون صحنه های کوروش بزرگ رو دوست داشتم. خداییش قشنگ درآمده بود.
در مورد پشیمانی اسکندر مقدونی از آتش زدن تخت جمشید و این همه کشورگشایی و خونریزی چیز زیادی نمیدونم پس در این مورد حداقل فعلا نظری نمیدم.
اما خلاصه اگر میخواهید یک کمیک رو فقط بخاطر سرگرمی بخونید نه برای اطلاع پیدا کردن از تاریخ واقعی، و دوست دارید کمیکی بخونید که در تصویرسازی خیلی خوب عمل کرده باشه، این کمیک رو بهتون پیشنهاد میکنم. اما اگر دنبال این هستید که یک کمیک تاریخی بخونید که تاریخ رو درست و واقعی و بدون تحریف و افسانهگویی تعریف کنه اصلا سراغ این کمیک نرید.
📚 کمیک «تخت جاویدان»
✏️ آیدا نوشالی
🎨 تصویرگران: کیاوش پارسا ٫ حمید برغانی
📑 ۵۰ صفحه
کاری از انتشارات هورخش
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.


