معرفی کتاب Radical Candor: Be a Kick-Ass Boss Without Losing Your Humanity اثر کیم مالون اسکات

Radical Candor: Be a Kick-Ass Boss Without Losing Your Humanity

Radical Candor: Be a Kick-Ass Boss Without Losing Your Humanity

2.0
1 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

1

خواهم خواند

0

ناشر
شابک
9781250103505
تعداد صفحات
272
تاریخ انتشار
_

توضیحات

        A revised edition of Kim Scott's perennial bestseller that created a cultural revolution and took workplaces worldwide by storm.

Radical Candor is back with an all new foreword, afterword, FAQ, and radically candid performance review.

From the time we learn to speak, we’re told that if you don’t have anything nice to say, don’t say anything at all. When you become a manager, it’s your job to say it—and your obligation.

Author Kim Scott was an executive at Google and then Apple, where she worked with a team to develop a class on how to be a good boss. What emerged was her vital new approach to effective management, Radical Candor.

Radical Candor is a simple idea: to be a good boss, you have to Care Personally at the same time that you Challenge Directly. When you challenge without caring it’s obnoxious aggression; when you care without challenging it’s ruinous empathy. When you do neither it’s manipulative insincerity.

This simple framework can help you build better relationships at work, and fulfill your three key responsibilities as a leader: creating a culture of feedback, building a cohesive team, and achieving results you’re all proud of.

Radical Candor offers a guide to those bewildered or exhausted by management, for bosses and those who manage bosses. Taken from the author’s experience and giving actionable lessons to the reader, it shows managers how to be successful while retaining their humanity, finding meaning in their job, and creating an environment where people love both their work and their colleagues.
      

یادداشت‌ها

          نویسنده می‌گوید که مهمترین وظیفه یک مدیر، راهبری دیگران است و برای انجام این وظیفه، مدیر باید بدون ملاحظه، نکات مثبت و منفی را به افراد تیم بگوید و به آنها هم کمک کند تا اشکالات او را تذکر دهند. واضح است که این کار، هم برای مدیر و هم برای افراد تیم بسیار سخت است.

در واقع مدیرانی که اشکالات افراد تیم را به صورت صادقانه به آنها نمی‌گویند، دارند با دلسوزی بی‌جا دیگران را تخریب می‌کنند و یا برای رسیدن به مقاصد خود، از رشد افراد تیم چشم‌پوشی می‌کنند. بعضی از مدیران هم هستند که اشکالات را طوری بیان می‌کنند که مخاطب نابود می‌شود. مدیر خوب با هر کدام از افراد تیم، رابطه‌ای شخصی و صمیمی دارد، و به صورت شفاف و بی‌پرده به آنها بازخورد می‌دهد.

خانم نویسنده، نظرات جالبی در مورد رابطه کاری آقایان و خانم‌ها دارد. او از آقایان خواهش می‌کند که بدون ترس از اینکه خانم‌ها گریه کنند، اشکالات را به آنها تذکر دهند. نویسنده فکر می‌کند که خانم‌ها به دلیل انتظار اجتماع، مجبور می‌شوند در محیط کار طوری رفتار کنند که دوست‌داشتنی باشند و به همین دلیل، کم‌اثر می‌شوند. او می‌گوید تقریباً هر خانمی که می‌شناسد، با این مشکل مواجه شده است. در انتخاب بین موفق یا دوست‌داشتنی بودن، بعضی از خانم‌ها به این نتیجه می‌رسند که این مسابقه ارزش دویدن را ندارد و بعضی هم موفق می‌شوند که به انتظار اجتماع بی‌توجه باشند.

نویسنده سال‌ها تجربه مدیریت دارد و به نظرم این کتاب، فوق‌العاده مفید است؛ اگرچه متاسفانه اصلا جذاب نیست. با این حال، به نظرم یک بار خواندن کتاب کافی نیست و خوب است که مخاطب این توصیه‌ها را به کار بندد و چند سال بعد دوباره این کتاب را بخواند.
        

0