پلیس خوش خلق
در حال خواندن
0
خواندهام
5
خواهم خواند
0
توضیحات
پلیس که از عصبانیت صورتش قرمز شده بود،فریاد زد این پسر را بازداشت کنید ماشینش را هم بخوابانید خوش باش آن قدر التماس و خواهش کرد تا بلاخره پلیس راضی شد دستگیرش نکند به شرطی که کنارش بایستد و کمکش کند خوش باش ساعت ها در گرمای ظهر و سرمای غروب ایستاد و یک ریز ماشین ها را نگه داشت و بخاطر سرعت زیاد نبستن کمربند و .... جریمشان کرد. شب دیر تر و خسته تر از همیشه به خانه برگشت....
یادداشتها