در بارسلون پس از جنگ داخلی در یک صبح مه آلود به سال ۱۹۴۵، مردی، پسر کوچک خود «دانیل سامپر»، راوی داستان را به مکانی مرموز به نام «گورستان کتاب های ازیادرفته» در محل های بسیار کهنه می برد و یادآور می شود که دانیل، اینجا مکانی رازگونه و مقدس است. هر کتاب و هر جلد از کتاب که می بینی روح دارد، روح کسی را دارد که آن را نوشته است و روح کسانی را دارد که آن را خوانده اند. بر این اساس دانیل باید از میان صدها هزار کتابی که در آنجا قرار دارد کتابی را به فرزندی بپذیرد. او کتاب «سایه باد» را انتخاب می کند که جریان زندگی او را تغییر می دهد و او را وارد هزارتویی از ماجراها و رازهای مدفون شده در جسم و جان شهر می کند... .