دن آرام (چهار جلدی)

دن آرام (چهار جلدی)

دن آرام (چهار جلدی)

3.8
4 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

5

خواهم خواند

4

ناشر
فردوس
شابک
9789643204099
تعداد صفحات
2,447
تاریخ انتشار
1400/1/2

توضیحات

کتاب دن آرام (چهار جلدی)، نویسنده میخائیل الکساندروویچ شولوخوف.

یادداشت‌ها

          دن آرام - پایان جلد ۱ (صفحه ۵۰۰)
ه«هیچ حیوانی را نباید بی‌خود و بی‌جهت کشت، مثلاً یک گوساله یا یک جاندار دیگر را. اما سر آدمیزاد را میتوانی مثل آب خوردن ببری. آدمیزاد پلید است، ناپاک است. مثل قارچ سمی زمین را مسموم می‌کند.»ه

امتیاز تا پایان جلد ۱، چهار

دن آرام - پایان جلد ۲ ( صفحه ۹۳۶)
خوندن کتابهایی با این حجم خیلی اراده و انگیزه میخواد که من ندارم ولی چی دارم؟ کرم! کرم خوندن کتابهای بلند و حجیم افتاده به جونم...ه

امتیاز تا پایان جلد ۲، سه و نیم

دن آرام - پایان جلد ۳ (صفحه ۱۴۲۰)
شاید جالب باشه بدونید الان چه حالی دارم بعد خوندن این همه صفحه، باید یک پاراگراف از کتاب رو براتون بنویسم:
ه«سر و کله زدن با تو به جایی نمی‌رسد. اگر غم و غصه‌یی داری گریه کن باباجان، درمان درد شما زن‌ها گریه است. دل‌داری دادن تو از من ساخته نیست. چنان سر تا پا غرق خون‌ام که دیگر ترحم به حال دیگران پیش‌کش‌ام. حتا دیگر بفهمی نفهمی به بچه‌هایم هم رحم‌ام نمی‌آید. دیگر به خودم هم فکر نمی‌کنم. جنگ مرا از ریشه خشکانده.ه از خودم وحشت‌ام برداشته. نگاهی ته روح من بینداز تا ببینی از یک چاه خشک تاریک‌تر است.»ه

امتیاز تا پایان جلد ۳، سه

دن آرام
کتاب عظیم دن آرام با توضیح مکان و نحوه‌ی زندگی و نیای شخصیت اصلی کتاب گریگوری ملخوف شروع میشه. پس از اندکی به ماجرای عشق گریگوری و آکسینیا، همسر استپان آستاخوف پرداخته. عشقی که تا دو هزار صفحه در کتاب ادامه پیدا می‌کنه. آکسینیا نماد یک زن قوی و مبارزه کننده با سنت‌های غلط و زورگویی‌هاست (این قسمت رو داشته باشید آخر کار یه چیزی در موردش می‌نویسم) پدر گریگوری که از رابطه‌ی پسرش با آکسینیا مطلع میشه برای جلوگیری از بی‌آبرویی قصد می‌کنه اون رو زن بده، ناتالیا برای این منظور انتخاب میشه و گریگوری و ناتالیا ازدواج می‌کنند اما عشق آکسینیا از سر گریگوری نمی‌افته. حجم عظیمی از کتاب مربوط به وقایع اتفاق افتاده برای اهالی این روستای نزدیک به دن هست، این اتفاقات مثل جنگ جهانی اول، انقلاب‌های فوریه و اکتبر روسیه، ماجراهای منشویک‌ها و بلشویک‌ها، جنگ‌های داخلی بین سرخ‌ها و سفید‌ها با حضور گریگوری و افکارش توضیح داده شده. چیزی که برای من این کتاب رو جذاب کرد(به معنای انگیزه برای خواندن دو هزار صفحه) سرنوشت آدم‌ها بود. سرنوشت گریگوری، ناتالیا، آکسینیا، استپان، بچه‌ها و خواهر و برادر و زن‌برادر گریگوری، اینها برای من از توضیحات اتفاقات افتاده بین سرخ و سفید جذاب‌تر بود. کتاب بدی نیست و اما واقعا نمی‌دونم ارزشش اندازه‌ی خوندن دو هزار صفحه هست یا نه!ه

من یکم بیش از اندازه به اخلاقیات و تعهد در رابطه اعتقاد دارم! برای همین شخصیت‌های داخل کتاب به دل من نمیشینه، دوست ندارم نماد یک زن قیام کننده در مقابل سنت‌های اشتباه دارای اشتباهات اخلاقی(از نظر من) باشه.ه
        

17

        📄 #یادداشت 
📘 #دن_آرام
🖋️ #میخائیل_شولوخف
🎧 #علی_عمرانی
📚 #ترجمه_م_ا_به_آذین

از ادبیات روسیه کتابی نخوانده بودم. تعریفهایی از کتاب دن آرام خواندم مخصوصا که رهبر نیز آن را توصیه کرده بودند، ترغیب شدم آن را صوتی با صدای علی عمرانی بشنوم. 
امشب بالاخره بعد از حدودا پنج ماه کتاب را تمام کردم البته کتاب طولانی بود نزدیک 2500 صفحه که بیش از هفتاد ساعت زمان خوانش صوتی آن بود. 
به نظرم برای اولین کتاب روسی شروع خوبی نبود چون هم طولانی بود هم من با ادبیات روسی آشنایی نداشتم. کتاب شخصیتهای زیادی داشت که بعضی از افراد به جز اسم اصلی اسم مخفف هم داشتند علاوه بر این اسمهای روسی برایم جدید بود این را به کلمات جدید مثل مکانهای ناآشنا، حتی مقیاسهای طولی متفاوت و... اضافه کنید که خوانش را سختتر میکرد. 
آقای عمرانی کتاب را روان خوانده بودند ولی به دلیل شخصیت های زیاد کتاب حس میکردم در صداسازی شخصیتهای جدید به مشکل برخورده بودند از طرفی تدوین صوتی کتاب به نظرم ضعیف بود و موسیقی های کمکی که به تصویرسازی کتاب کمک میکرد کم بود و بیشتر به موسیقی متن اول و آخر فصل محدود میشد و خیلی از توصیفات که میشد با صدا صحنه سازی کرد به این شکل انجام نشده بود. جاهایی که ریتم متن تند میشد یا شخصیتهای متفاوت صحبت میکردند به وضوح احساس ضعف میشد. 
ترجمه روان بود البته احساس میکنم مترجم در بسیاری از کلمات به کلمات روسی وفادار بود. بعضی توصیفات در جای جای کتاب یکسان بود مثلا در توصیف دندان شخصیتها همیشه سفید و ردیف بودند یا صورتشان آبله گون بود. 
شخصیت اصلی داستان گریگوری ملوخوف بود و داستان حول او و خانواده اش میچرخید و در عین حال دوره مهمی از تاریخ روسیه بازگو میشد شخصیتها تخیلی بودند اما قسمتهای مهم تاریخ روسیه و شخصیتهای واقعی تاریخ روسیه نیز در خلال داستان توصیف میشود.
در کتاب با نحوه زندگی مردمان شوروی و فرهنگ آنها، دین و آیین شان آشنا می‌شویم. توصیف بعضی صحنه ها باعث میشود آن را مناسب نوجوانان ندانم. اگر علاقمند به خواندن این کتاب هستید توصیه میکنم کمی با ادبیات روسی آشنا باشید و در مورد تاریخ روسیه اطلاعاتی داشته باشید تا این کتاب جذاب را بهتر متوجه شوید.

تیر ١۴٠٣

@BargiAzDanesh 🌱🌾
.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

0