آشنایی با صادق هدایت

آشنایی با صادق هدایت

آشنایی با صادق هدایت

4.2
3 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

6

خواهم خواند

5

شابک
0000000087169
تعداد صفحات
451
تاریخ انتشار
1373/1/24

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        
آشنایی با مصدق هدایت بر پایه ی دوستی نزدیک م.ف.فرزانه با هدایت، که تا آرین روزهای زندگی وی ادامه داشته، نوشته شده است. بخش نخست کتاب، «آنچه صادق هدایت به من گفت»، دربردارنده ی خاطره های گوناگونی از این دوران است که در کنار هم، تصویری روشن و واقعی از خصوصیات شخصی و روال زندگی هدایت ترسیم می کنند و به ویژه بر رویدادهای چند ماهه ی پیش از خودکشی وی در پاریس پرتوی تازه می افکنند. بخش دوم، «صادق هدایت چه می گفت»، بررسی و تحلیلی درباره روحیات و شخصیت و دیدگاه های اجتماعی و هنری این نویسنده ی بزرگ است که رابطه ی اندیشه ها و آثار او را با زندگی واقعی اش روشن می کند.
عکس ها، نامه ها و یادبودهای دیگری از دوران ارتباط نویسنده با هدایت در پیوست های پایانی کتاب آمده اند.

      

لیست‌های مرتبط به آشنایی با صادق هدایت

یادداشت‌ها

          حالا سال هاست که هر روز تو را مرور می کنم.
میبینی؟
فقط احمق ها روی زخم شان نمک می پاشند!!!
سلام و درود. 
در این متن قرار است در باره ی کتابی صحبت کنم که در آن به نابغه ی بلامنازع ادبیات ایران پرداخته است.
بنده همواره سعی ام بر این بوده که اغراق و هیجان و احساس را در کلام و قلم خود نگنجانم، ولی مگر می شود اهل رمان باشی، آدم داستان ها و تخیل باشی و نام صادق هدایت را بشنوی و دچار هیجان نشوی! 
بنده هربار که در حال خواندن و به پایان رساندن اثر داستانی قدرتمندی هستم، هیجان به آخر رساندن آن کتاب و شروع کردن کتابی جدید مرا می کشد. 
کتاب (آشنایی با صادق هدایت.) نوشته ی م. فرزانه یا همان مصطفی فرزانه را حدود 24 سال پیش یکی از دوستان کتاب خوان و فرهیخته ام به نام محسن به من معرفی کرد. کتاب را خواندم ولی سیر نمی شدم، دوباره خواندم و چندباره و چه لذتی داشت برای منی که صادق هدایت را نابغه، اسطوره و بی بدیل می دانم. 
همان طور که می دانید آثار زیادی درباره ی زندگی، آثار و وجوه شخصیتی صادق هدایت به رشته ی تحریر در آمده، اما به گمانم کتاب حاضر حاوی نکات جالب و حائز اهمیت می باشد که دانستن آن ها خالی از لطف نیست. 
این کتاب ما را با ابعاد تازه تری از شخصیت فردی و ادبی هدایت آشنا می کند. و سعی اش بر این است که از افسانه پردازی و شخصیت سازی که همیشه در مورد چهره های بزرگ و دور از دسترس ادبی رایج بوده پرهیز شود. 
بر آن نیستم تا با قلم فرسایی آستانه ی تحملتان را بخراشم و مکررات را تکرار کنم و توضیح واضحات دهم. چرا که نه در کشورمان، بلکه در دنیا، ادبیات داستانی ایران را با نام این نابغه ی بزرگ می شناسند. 
هدایت در سفری به آلمان تصمیم می گیرد کتابخانه ای (کتابفروشی) در آنجا دایر کند که بنا به دلایلی این آرزو و تصمیم محقق نمی شود. سال ها بعد نویسنده ی بزرگ دیگری چند نسل بعد از هدایت(عباس معروفی) که تقدیر او را به جبر به خیابان کانت در برلین آلمان پرتاب می کند، تصمیم می گیرد آرزوی نوسنده ی چند نسل قبل از خودش را بر آورده کند. آری عباس معروفی کتابفروشی را در آلمان تاسیس می کند و نامش را (خانه ی ادبیات هدایت) می گذارد. ‌
ویرجینیا وولف می گوید:
نوشتن یعنی ناامیدی مطلق، و نا امیدتر از نویسنده نویسنده ای است که نمی نویسد. 
و صادق هدایت نمی نوشت. 
این روشنفکر مایوس یا نمی نوشت یا اگر می نوشت پاره می کرد. 
من لابه لای این کتاب (آشنایی با صادق هدایت) زندگی کردم، اشک ریختم، خندیدم، و هزاران هزاربار حسرت خوردم که چرا در عصر هدایت نزیسته ام. 
و صد البته چیزهای زیادی یاد گرفتم. 
متن را مطول نکرده در فرصت های بعد در خدمتتان هستم. 
با مهر.
        

14

          آنچه که ما از صادق هدایت می دانیم، نتیجه ی پیشداوری ها و کلی گویی های کلیشه واری است که ناخودآگاه حصاری دور شخصیت او کشیده و از او شخصیتی مرموز در ذهنمان ترسیم کرده است.

مصطفی فرزانه، سی و هفت سال پس از مرگ هدایت ناگهان تصمیم می گیرد که از او بنویسد. اما نوشتن نه برای ارضای حس کنجکاوی خواننده ی کنجکاو، و نه برای استفاده از اسم هدایت برای رسیدن به شهرت، بلکه برای ترسیم چهره ی واقعی کسی که شخصیت هوشیارش در گیرودار زمانه لوث شد و در جایگاه واقعی خود قرار نگرفت. برای درک سیر تحولات فکری اش و آنچه که گفت.

کتاب فرزانه اولین بار در سال 1988، در پاریس و در دو جلد با عنوان های " آنچه صادق هدایت به من گفت" و " صادق هدایت چه می گفت " در حدود 725 صفحه چاپ شد و پس از آن با حذف بعضی قسمت ها، در 530 صفحه توسط نشر مرکز در ایران منتشر شد. 

 
بخش اول کتاب شامل خاطرات ناب و دست اولی از زندگی خصوصی هدایت و شرح ملاقات های فرزانه با هدایت است که با نثری روان روایت می شود. و بخش دوم که شامل نقد آثار هدایت و مقالات و کتبی است که در وصف او نوشته شده است، بیشتر به سیر تفکراتی که او را به نوشتن وا می داشت پرداخته است.

اسماعیل جمشیدی (روزنامه نگار) درباره این کتاب گفته است: « گرچه اثر فرزانه را نمی توان یک زندگی نامه یا تعریف کلاسیک دانست، اما دارای چنان ویژگی هایی است که برای شناخت بیشتر و درست تر هدایت، هیچ کس بی نیاز از مطالعه ی این کتاب نیست. و اگر بگوئیم تا به امروز، هیچ کس چون فرزانه و در کتابی که نوشته نتوانسته ما را با صادق هدایت آشنا کند، سخن به اغراق نگفته ایم.»

 

* اولین باری که اسم هدایت را شنیدم، در دوران راهنمایی بود. زمانی که یکی از دبیرها عاجزانه از ما خواهش کرد که سراغ هدایت و آثارش نرویم تا از ناامیدی و انزوا دور بمانیم! پس از آن نصیحت، بلافاصله از یکی از دوستان کتابخوان پدرم خواستم که کتابی از هدایت به من بدهد. منِ نوجوان در آن زمان از بوف کور هیچ چیز نفهمیدم و هدایت در انزوا در گوشه ای از ذهنم ماند تا امروز.

این کتاب خیلی ساده، بدون پنهان سازی مسائل، بدون اجبار برای هیچ گونه تصمیم گیری در مورد هدایت و بسیار متفاوت از تمام مقالاتی که در این سالها خواندم تا بیشتر از هدایت بفهمم و کمتر فهمیدم، شخصیت هدایت را به من نشان داد. 


        

0