معرفی کتاب فلسفه و روش علوم اجتماعی اثر حمید پارسانیا

فلسفه و روش علوم اجتماعی

فلسفه و روش علوم اجتماعی

3.7
3 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

2

خواهم خواند

2

ناشر
شابک
9789640925102
تعداد صفحات
312
تاریخ انتشار
1401/1/1

توضیحات

        این کتاب مشتمل بر ده گفتار و مقاله است که به بخشی از عقبه های معرفتی علم مدرن که اولاً ،بیشتر هستی شناسی و معرفت شناسی است و ثانیاً ، تأثیر مباشر و قریب در هویت علم دارد ، اشاره کرده و تطورات این عقبه ها را در تعامل با تحوالات علم پیگیری کرده است .  هم چنین به موازات آن عقبه های متناظر با آن را در فرهنگ اسلامی و خصوصاً ایرانی دنبال کرده و ظرفیت های منطقی آن را برای تعامل و تدوین دانش ها و نظریه های مورد نیاز جامعه ی اسلامی به بحث و گفت و گو گذاشته است . 
مهم ترین مفاهیمی که در این اثر از دو بعد هستی شناختی و معرفت شناختی موضوع بحث بوده اند این موارد است : عقل ، وحی ، نقل ، شهود ، روش و علوم تجربی ، تجریدی و نیز علم سکولار و علم دینی .
      

یادداشت‌ها

          «چرا ما به نقطه مطلوب نمی‌رسیم؟»

این کتاب شامل تقریر جلسات آقای پارسانیا در افتتاحیه و یا نشست‌های گفتمان نخبگان علوم انسانی‌ست. ترتیب زمانی ندارد و بر اساس یک سیر موضوعی تنظیم شده‌ست. از تطورات معنی عقل تا معانی عقل در نگاه اسلام و تاثیر معانی عقل در فلسفه علوم اجتماعی تا برسد به بحث‌های چیستی علوم انسانی اسلامی و روش شناسی علم دینی.

چرا کتاب رو نیمه رها کردم؟
در یادداشت اولم توضیح دادم که این سبک از کتاب‌ها مطلقا نظام‌مندی فلسفی ندارند و نمی‌توان یک خط واحد از کل کتاب به دست آورد.
کتاب بی‌محتوا بود؟
نه اصلا. فقط من تحمل این را نداشتم که در فصل دو مفصلا راجع به ساینس و انواع رویکرد به عقل و علم بخوانم بعد در فصل چهار یک توضیح کلی از آن بشنوم بدون این‌که ربطی بین فصل‌ها برقرار باشد!

یک کتاب، مخصوصا وقتی متصدی عنوان ِ فلسفه‌ است آن هم از نوع اسلامی‌اش، قاعدتا باید نظام داشته باشد. صدر و ذیل داشته باشد. التزام معنایی بین عناوین و مباحثش برقرار باشد.

اما این کتاب من‌ را قانع نکرد.
یعنی مباحث خوبی داشت که من از آن حتی برای قبولی در مصاحبه هم استفاده کردم.
اما توقع من از عنوان ِ «روش» علوم اجتماعی این چیزی نبود مواجهش شدم.
به فراخور موضوعی که با آن درگیر هستید می‌توانید برخی از فصل‌های این کتاب را بخوانید.
در واقع نسخه پاسانیائیزه‌ی همان سری ِ «ما و علوم انسانی» است.

اما سوال اول متن:
چرا به نقطه مطلوب نمی‌رسیم.
تحول وقتی رخ می‌دهد که نویسنده، حاصل ِ تمام فکر و‌ عمرش را در یک تقریر جامع به رشته‌ نگارش دربیاورد.
ولو این‌که حاصل ِ این فکر تنها ۳ صفحه باشد!
ما برای رسیدن به هر بحثی اعم از روش علوم اجتماعی دینی یا علم دینی، ناگزیریم وقت صرف کنیم.
به قول اردکانی یک تاریخ بگذرانیم.
پس حتما نباید با عناوین متعدد، کتاب بسازیم. این‌جا مطلقا روی حرف من شخص آقای پارسانیا نیست. ایشان عزیز هستند و قابل احترام.
اما بحث من کلیت ِ این حرکت است که اگر قرار است به ثمر بنشیند باید از ابتدا مسیر را پیدا کند و کج نرود.
باشد که فکر و آگاهی، سرمنشا تحولات عظیمی شود.
تمت.


        

15