معرفی کتاب آرش کمانگیر: جای خالی داستان آرش در شاهنامه اثر ساقی گازرانی مترجم سیما سلطانی

آرش کمانگیر: جای خالی داستان آرش در شاهنامه

آرش کمانگیر: جای خالی داستان آرش در شاهنامه

ساقی گازرانی و 1 نفر دیگر
3.9
4 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

5

خواهم خواند

4

ناشر
مرکز
شابک
9789642134656
تعداد صفحات
56
تاریخ انتشار
1398/12/11

توضیحات

        پاسخ نویسنده ی این کتاب کوچک به این پرسش که چرا داستان آرش کمانگیر در شاهنامه ی  فردوسی نیامده، پاسخی یکسره نو و متفاوت است. اگرچه او نیز چنان که معمول است با متد تاریخی به سراغ تاریخ اشکانیان و گزارش های سکه شناسی و تاریخ های اوایل عصر اسلامی می رود، اما آنچه به ویژه این پاسخ را رنگی از هیجان و تمایز می بخشد آن است که داستان آرش کمانگیر از نگاه او، قطعه ای از پازل بزرگ داستان های سنت شاهنامه نگاری محسوب میشود، سنتی که برای ایرانیان پیش از اسلام به مثابه  تاریخی شفاهی و سپس کتبی عمل کرده است. نویسنده با کندوکاو در روایت های گوناگون این داستان، نشان می دهد که چگونه اسطوره ای کهن، در منازعاتِ قدرت و کشمکش های مشروعیت یابی و مشروعیت زداییِ دستخوش تغییر و تحول می شود.
      

پست‌های مرتبط به آرش کمانگیر: جای خالی داستان آرش در شاهنامه

یادداشت‌ها

          آرش کمانگیر
(جای خالی داستان آرش در شاهنامه.)
نوشته ساقی گازرانی
ترجمه سیما سلطانی

ساقی گازرانی، پژوهشگر معاصر و محققی در زمینه تاریخ سده میانه ایران و ژانرهای ادبی و تاریخی ست.او دکترا خود را از دانشگاه ایالتی اوهایو دریافت کرده و چندین مقاله و کتاب به چاپ رسانده است؛ از جمله کتاب روایت‌های خاندان رستم و تاریخ‌نگاری ایرانی.
طرح پرسش پژوهش ایشان، این است که چرا داستان حماسی و اسطوره ای آرش در شاهنامه جای نگرفته است.
از سویی به علت ژانر ادبی و اساطیری شاهنامه، دیدی پزیتیویستی به آن را، دیدی نوین به شاهنامه ذکر کرده اند و همانطور که در کتاب روایت های خاندان رستم ذکر شده، تاریخ نگاری ایران و سبک و سیاق آن در مناسبات سیاسی و درباری، به گونه ای بوده است که  روایات تاریخی، آمیزه ای از روایت تاریخ(epic) و ماجرایی نمادین بوده که در جریانات آن داستان های نمادین، بیان شده است.
از سویی اولین برخورد با نام آرش در اسناد تاریخ، در یشت هشتم و در کتاب #مینوی_خرد بوده و از سوی دیگر خاندان اشکانیان، نیای خود را بر اساس سکه شناسی اشکانی و برخی روایات تاریخی دیگر  به آرش نسبت داده اند و برای آنها نوعی مشروعیت یابی در میان مردمان آن دوره را برعهده داشته.(از جمله الحاق زبان آرامی به یونانی، در سکه ها.)
از سوی دیگر داستان آرش، در اسناد تاریخی اوستایی  و حتی در ترجمه های عربی و فارسی، دچار تحولات ساختاری شده.
فردوسی خود در بیتی می‌گوید:
بزرگان که از تخم آرش بدند
دلیر و سبکسار و سرکش بدند
و اینگونه نیای اشکانیان را با نیای آرش یکی میداند.
ساسانیان در دوره حکومت خود، اسناد حکومت اشکانی را خرد شمرده و یا در حفظ آن کوششی نداشته اند.
حکیم طوس نیز میگوید:

چو کوتاه بُد شاخ و هم بیخ‌شان
نگوید جهان‌دیده تاریخ‌شان
ازیرا جز از نام نشنیده ام
نه در نامه خسروانی دیده‌ام
.
از سویی اشکانیان نیای ارشک‌‌ را به آرش نسبت داده اند، از سویی در پادشاهی منوچهر، توران و ایران به توافقی زمین ها تقسیم نموده اند، و از سویی دیگر اشکانیان برای مشروعیت(حال به حکم رسانه و یا اسطوره های آیینی) داستان حماسی آرش را از نیاکان خود داشته و پرورده اند و از قلمروی میتوس(mythos) به تاریخ و سیاست آورده و حتی هشتم تیر را روز بزرگداشت این واقعه نام گذاشته اند.
بر اساس تحقیقات ایشان از مورخانی همچو جوزجانی، مرعشی، طبری، ثعالبی؛  حتی بخش های بعدی داستان، به عنوان نمونه مرگ آرش پس از پرتاب تیر، در الحاق های بعدی داستان قرار دارند.
تحقیقاتی از این دست به تاریخ ایران‌شهر و هویت تاریخی ایران روشنایی اندکی بخشیده اند.

.
.
در پناه خرد.
        

0