معرفی کتاب درآمدی بر نظریه خط مشی عمومی (تقابل نظری عقل گرایان و فراتحصل گرایان) اثر کریستوفروسلی لریمر مترجم حسن دانایی فرد

درآمدی بر نظریه خط مشی عمومی (تقابل نظری عقل گرایان و فراتحصل گرایان)

درآمدی بر نظریه خط مشی عمومی (تقابل نظری عقل گرایان و فراتحصل گرایان)

3.2
2 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

2

خواهم خواند

0

ناشر
صفار
شابک
9789643885670
تعداد صفحات
358
تاریخ انتشار
1398/6/11

توضیحات

        اصطلاح خط مشی عمومی در دو معنا یکی در حوزه عمل حل مسائل عمومی توسط دولت و دیگری در حوزه مطالعاتی، بررسی می شود. در این کتاب خط مشی عمومی در تقابل نگاه عقل گرایان و پسا تحصیل گرایان شرح داده می شود. مباحث کتاب با واکاوی خط مشی عمومی با عنوان یک حوزه مطالعاتی آغاز می شود و تقدم و تأخر سیاست و خط مشی مورد بحث قرار می گیرد. سپس نحوه شکل گیری خط مشی، خاستگاه و تحلیل خط مشی عمومی و چگونگی اجرای آن تبیین می شود. در پایان به این سؤال که آیا علوم خط مشی وجود دارد؟ پاسخ داده می شود.
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به درآمدی بر نظریه خط مشی عمومی (تقابل نظری عقل گرایان و فراتحصل گرایان)

پست‌های مرتبط به درآمدی بر نظریه خط مشی عمومی (تقابل نظری عقل گرایان و فراتحصل گرایان)

یادداشت‌ها

          0- اگر اجمالا به بحث‌های فلسفه علم آشنا هستید، در رشته‌ای از علوم انسانی تحصیل می‌کنید و علم را برای علم نمی‌خواهید، شاید خواندن این کتاب سرنخ‌های خوبی به شما بدهد.

1- شاید این سؤال که «بالاخره رشته ما یه رشته هست یا نه؟» برای سال ششم تحصیلی کمی دیر به نظر برسد، اما واقعیت این است که پاسخ به این سؤال در مورد رشته خط مشی آنقدر سخت است که باید چند سالی در علوم دور و بر خط مشی خیس بخوری و با ادبیات اولیه آن آشنا بشوی تا بتوان کتاب اسمیت را گذاشت جلوی رویت و گفت «جواب سؤالت تو این کتابه جوون!»

2- رشته خط مشی از آقای لاسول شروع می‌شود. یک روزی این آقای لاسول رو کرد به اقتصاد و سیاست و جامعه شناسی و مابقی رشته‌های علوم اجتماعی و گفت شما دردی از مردم دوا نمی‌کنید. هر کدام یک ور قضیه را گرفته‌اید و هیچ وقت نمی‌توانید به یک پاسخ جامع برسید. مثل اینکه بیماری را بگذاریم وسط شیمی‌دان و فیزیک‌دان و زیست‌شناس و... و بگوییم این بیمار را تحلیل کنید و بیماری او را درمان کنید. هر کدام چیزی می‌گویند ولی این بیمار، به پزشکی نیاز دارد که بتواند عملا از این علوم استفاده کند. این استعاره‌ی پزشک هم برای خود آقای لاسول است و خلاقیت من نیست. این طور بود که لاسول سنگ بنای رشته‌ای تحت عنوان «خط مشی عمومی برای دموکراسی» را گذاشت.

3- او 5 اصل برای این رشته معرفی کرد که یک جورهایی مبدأ همه‌ی دعواهای علوم خط مشی تا به امروز است. 1) مسئله محوری، 2) بین رشته‌ای 3) غنای نظری 4) روش شناسی علمی (به معنای پوزیتیویستی) 5) ارزش مداری (مشخصا دموکراسی). اگر اهل فلسفه علم باشید سریع داد اعتراضتان بلند میشود که لاسول جان! مرد مومن! آخر چطور هم ساینتیفیک باشیم و هم ارزش مدار؟ و عملا هم نشد که نشد که نشد.

4- یک بار دیگر به عنوان کامل کتاب نگاه کنید. تقابل نظری «عقل گرایان» و «فراتحصل گرایان» دقیقا دعوای دو جریانی است که لاسول می‌خواست با هم توی یک رشته جمعشان کند و نتوانست. عقل گرایان همان ساینتیفیک‌های پوزیتیویست هستند و فراتحصل گرایان هم هما فرااثبات گرایان یا تفسیری‌ها. به زبان خیلی ساده، گروه اول، مانند آنچه امروز جریان مین استریم اقتصاد دنبال می‌کند، سعی دارند واقعیت بیرونی را مطالعه کنند و یک بهترین پاسخ برای مسائل اجتماعی پیدا کنند؛ اما رویکرد دوم، می‌گوید یا بهترین پاسخی وجود ندارد، یا اگر وجود داشته باشد هم چندان مهم نیست؛ چراکه مهم‌تر از کارایی، دموکراسی است. اینکه الان مردم چه می‌خواهند.

5- در واقع اصلی‌ترین انتقاد به رشته خط مشی و علت تشکیک در اساس وجود آن، نداشتن نظریه‌های فراگیر علمی باشد. ادعا این است: خط مشی رشته علمی نیست چون به جای تولید نظریه در راستای توصیف، تبیین، پیش بینی و تغییر جهان، صرفا نظریات اقتصاد، جامعه شناسی و... را استفاده می‌کند تا کار خودش را در موردهای پراکنده پیش ببرد و صرفا مسئله را حل کند. یک دانش ابزاری دسته دو است که هیچ وقت نظریه‌ای برای توصیف جهان تولید نکرده است. پاسخ دهندگان به این انتقاد هم، طبق همان دو جریان قبلی به دو گروه تقسیم شده اند: یکی کسانی که گفته اند نه آقا! این حرف را نزن! ما کلی هم نظریه علمی داریم و سعی کرده اند نشان بدهند خط مشی هم علمی است و دوم، کسانی که گفته اند علمی نیست که نیست. به شما چه مربوط؟ ما کارمان توسعه دموکراسی است و اساسا متعهد به چهارچوب‌های اثبات گرایی نیستیم.

6- حالا کمی هم در مورد خود کتاب بگوییم. تمام خلاقیت و قدرت کتاب آقای اسمیت در این است که توضیح میدهد علوم خط مشی در واقعیت خود، امری است بین این دو جریان. فارغ از اینکه مطلوب نیست، وضعیت امروز دانش خط مشی نشان میدهد که واقعا توانسته نظریاتی در راستای لااقل توصیف و گاها تبیین جهان خط مشی گذاری ارائه دهد؛ در عین حال هیچ نظریه فراگیری در آن وجود ندارد و ما شاهد «حوزه‌های» خط مشی هستیم. لذا کتاب بعد از فصل یک که تا اینجا خلاصه آن را مطرح کردم، بخش به بخش و حوزه به حوزه توضیح میدهد که دانش پژوهان رشته خط مشی چه نظریاتی را تولید کرده اند و هر کدام از این نظریات، چقدر در چهاچوب نظریات علمی می‌گنجد و چقدر هم از آن فاصله دارد. دو گرایش عقل گرا و فراتحصل گرا در هر کدام چه گلی کاشته اند و چقدر پیش برده اند؟ بعضی از حوزه ها مثل طرح خط مشی اساسا ابداع فراتحصل گرایان است و برخی حوزه‌ها مثل اثرسنجی اساسا جولانگاه پوزیتیویست‌ها است.
        

2