معرفی کتاب ویجر اثر دیوید گرن مترجم علیرضا شفیعی نسب

ویجر

ویجر

دیوید گرن و 2 نفر دیگر
4.6
4 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

6

خواهم خواند

9

شابک
9786225734463
تعداد صفحات
296
تاریخ انتشار
1402/9/10

توضیحات

        ۳۰۰ سال پیش یک کشتی غرق شد و با خود «حقیقت» را نیز غرق کرد.
بعد از انتشار جدیدترین کتاب دیوید گرن، حالا در فهرست مشهورترین کشتی‌های غرق‌شدۀ تاریخ بشر، بعد از کشتی‌های پرماجرایی چون تایتانیک و نبردناو بیسمارک، باید از کشتی بسیار کوچک‌تر، اما بسیار شگفت‌انگیز «ویجر» هم نام برد. این کشتی که متعلق به نیروی دریایی بریتانیا بود، نزدیک به ۳۰۰ سال پیش، در سواحل پاتاگونیا غرق شد و تعدادی از خدمه‌اش توانستند خودشان را به جزیرۀ متروکه‌ای در نزدیک قطب جنوب برسانند. از اینجا بود که مجموعۀ پیچیده‌ای از اتفاقات رخ داد که بر سیاست، ادبیات و فلسفه در جهان تأثیر گذاشت.
      

یادداشت‌ها

نرگس

نرگس

1403/9/18

          یک روایت واقعی از بقا، کشمکش و ماجراجویی

دیوید گرن نویسنده و روزنامه‌نگار آمریکایی که مشهوره به «خبرنگار زحمتکش». جالبه که بخاطر آثار تحقیقی‌ و ناداستان‌هاش بر اساس “داستان‌های تاریخیه واقعی” شهرت داره!
ویجر هم یکی از همین ناداستان‌ها و کاملا بر اساس واقعیات، پس از تحقیق و بررسی فراوان نوشته شده.

ویجر، یک روایت تاریخی هیجان‌انگیزه که داستان واقعی و پرماجرای کشتی جنگی بریتانیایی رو روایت می‌کنه. جالبه که مسیر و محل توقف کشتی‌ رو میتونید از روی نقشه‌ی اول کتاب دنبال کنید و این باعث میشه نقطه‌ی مبهمی براتون نمونه. جالب‌تر ازون در پایان، سرنوشت تک‌تک‌ افراد رو نوشته و عکس‌های رنگی هم از کشتی داره.

در سال ۱۷۳۸، اسپانیا و بریتانیا رقابت زیادی برای داشتن مستعمرات بیشتر داشتن. یک روز ناخدای یک کشتی بازرگانی به مجلس بریتانیا میره و ادعا میکنه که یک افسر اسپانیایی بهش تهمت قاچاق شکر زده. بارش رو ضبط کرده و گوشش رو بریده!  پس ادعای دادخواهی میکنه. مردم و سیاستمداران برای جبران این خفت فریاد خونخواهی سر میدن: گوش در برابر‌ گوش! (که بعد ها این جنگ به “جنگِ گوشِ جانکینز‌” معروف میشه :) )

برای این دادخواهی، بریتانیا یک ناوگان دریایی به اسم “اسکادران” تدارک میبینه که شامل ۵ کشتی (یکی ازین کشتی‌ها ویجره) و ۲هزار نیرو بود. هدف چی بود؟ قطب‌های اصلی ثروت اسپانیا در آمریکای جنوبی رو غارت کنن و همینطور گالئون اسپانیا، بزرگترین گنجینه‌ی شناور جهان رو بدست بیارن.

توی این مأموریت طولانی باید از پورتسمت بریتانیا راه بیفتن و دماغه‌ی هورن در پایین‌ترین قسمت آمریکای جنوبی رو دور بزنن و به شیلی برسن (حتى كشتى هايى هم كه سفر پیرامون دماغه هورن رو به پایان رسوندن افراد زيادى رو از دست دادن و هيئت‌هاى مختلفى در عبور از این گذرگاه ناكام موندن.).

از جذابیت‌های داستان باید به این اشاره کرد که گرن بعد از تحقیقات فراوان و‌ خوندن تمام روایت‌های موجود این کتاب رو نوشته و میشه گفت غرض‌ورزی نداره. به گفته‌ی خودش با اینکه «تنها شاهد بی‌طرف خورشید بوده» اما صحنه‌ها، مکالمات و‌ ترتیب وقایع رو قشنگ و دقیق توصیف کرده.
توی این کتاب تا حدودی هم با قوانین، دادگاه نظامی و محاکمه‌ دریایی آشنا میشید.

اما جذاب‌ترین و تلخ‌ترین قسمت برام، نتیجه‌گیری و چرایی این جنگ و خرده‌گیری‌هاش به اروپاییان بود. اینکه این موجود دوپا برای یه سری شعار! چکارهایی میکنه! حتی با هم نوعان خودش. 

در نهایت اگر به خوندن داستان‌های واقعی علاقه دارید،  به‌خصوص روایت‌هایی که از دل تاریخ و دریانوردی بیرون اومدن، این کتاب یک انتخاب بی‌نظیره. از دستش ندین.
اگر هم به لو رفتن داستان حساس هستین «پیشگفتار» رو آخر بخونید.
        

12

          پروست در دیباچه‌ی "در جستجوی زمان از دست رفته" می‌گوید بین شخصیت‌های کتاب مقدس، دلش بیش از همه برای نوح می‌سوخته، چون چهل روز به‌خاطر توفان در کشتی‌اش زندانی بوده. 
این کش‌آمدن زمان، وقتی در فضایی تنگ گرفتار شده‌ای و هیچ‌کاری نمی‌توانی بکنی جز صبر، عمیقا مرا هم درگیر خودش می‌کند. شاید به همین خاطر است که بی‌آنکه تجربه‌ای از دریا داشته باشم، هیچ درون‌مایه‌ای در رمان و سینما و تاریخ و مستند، به‌اندازه سفرها و نبردهای دریایی چشمم را خیره نمی‌کند.  
ویجر شرحی است از ناچیزی بشر در برابر مهابت دریا. از فلاکت و درد و به تعبیر نویسنده، مرض لاعلاج "امید". مثل پروست، "مدت‌ زمان‌ها"  دلمشغولم می‌کرد. شبی را زیر باران خوابیدن، از فرط خستگی. هجده روز بیکار نشستن تا باد موافقی بوزد. یک ماه در سخت‌ترین شرایط راهی را رفتن و بعد شکست خوردن و برگشتن به نقطه اول. پنج سال آوارگی و گرسنگی به پای هیچ. روزها ماه‌ها سال‌ها. شاید دارم پیر می‌شوم که اینطور از خواندن درباره مردانی که عمرشان را تباه می‌کنند احساس آسودگی و خشنودی می‌کنم، ولی به هر ترتیب این کتاب برایم حال غریب ساعت‌هایی که موبی‌دیک را می‌خواندم زنده کرد. و سال‌ها بود که از یادم رفته بود این حال غریب.
        

35