معرفی کتاب شنل و داستانهای دیگر اثر نیکلای واسیلیویچ گوگول مترجم مهین دانشور

شنل و داستانهای دیگر

شنل و داستانهای دیگر

4.4
7 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

7

خواهم خواند

2

ناشر
چکامه
شابک
9780486270579
تعداد صفحات
240
تاریخ انتشار
1369/1/2

توضیحات

          شنل و داستانهای دیگر؛ اثر: گوگول؛ مترجم: مهین دانشور؛ تهران، چکامه، 1369؛ در 240 ص؛ موضوع: داستانهای نویسندگان روسیه - سده 19 م
یکی از داستان های این کتاب با عنوان "شنل" بارها به فارسی ترجمه شده است. اولین توسط محمد آسیم در سال 1335 منتشر شده و بار دیگر هماره با داستان های کوتاه دیگر از همین نویسنده، از جمله "خاطرات دیوانه"، و "دماغ" توسط امین نصیری ترجمه شده و در سال1369 توسط انتشارات چکامه چاپ و منتشر شده است.

      

یادداشت‌ها

          .
شنل
نوشته نیکولای گوگول
.
.
"ما همه از زیر شنل گوگول آمده ایم."
فئودور داستایفسکی
.
برایم عجیب بود چگونه داستایفسکی کبیر میتواند در مورد یک داستان کوتاه چنین دید عمیقی را وارد کند.
اخر شنل سی صفحه بیشتر ندارد. و خب حرف داستایفسکی میتوان استعاره ای باشد از کل اثار گوگول.
اما جدا از اسم جالبش! او را پدر ادبیات نوین روسیه میدانند.
سبک او هزل گونه و انتقادی است. سبکی که امثال چخوف و بولگاکف و داستایفسکی از آن یاد گرفته و در متون جاودان خود به اجرا گذاشتند.
.
داستان شنل، داستان اکاکی اکاکیویچ است. کارمندی دون پایه در اداره ای که تمامی همکارانش اورا آزار میدهند. هیچگاه میل به ترقی ندارد و تمامی زندگی اش صرف پاکنویسی میشود و شغل دیگری نیز نمیخواهد. درامدش در حدی است که بتواند زنده بماند. تا روزی که متوجه میشود شنل او آنقدر کهنه شده که دیگر نمیتوان آن را وصله کرد و باید شنلی نو بخرد...
.
.
.
.
داستان کاملا نمادین و پر محتواست.
اکاکی اکاکیوویچ مردیست که همه او را غمگین میدانند. اما او از همه زنده تر به نظر میرسد. نه قمار نه مشروب نه پشت کسی صحبت کردن نه دعوا و خشم و نه تفریحات و دوستانی کاذب.
تا وقتی که حس میکند به شنلی جدید نیاز دارد! دقیقا آن زمان است که حس خوشبختی میکند(مانند دیگران!) حس داشتن هدف. جمع آوری پول و دریافتن این که برای چیزی میجنگد.
وقتی شنل را میخرد اولین کارش این است که به دیگران نمایشش دهد. و این شروع همگام شدن با زندگی مبتذل دیگران است.
همکارانش که تا دیروز اذیتش میکردند به میهمانی میبرندش و از او پذیرایی میکنند زیرا که گویی به آنها شبیه شده است. و همه چیز عالیست تا زمانی که شنل دزدیده میشود. او که طعم زندگی دنیوی دیگران به دهانش مزه کرده، نمیتواند بدون شنل زندگی کند و این آغاز مرگ اوست. کم کم به سوی مرگ میرود
.
.
شنل میتواند نماد تمام آرزو ها و دستاورد ها و داشته های ما باشد.
آری
پس از خواندن آن متوجه شدم چرا نویسنده ای به بزرگی داستایفسکی باید چنین حرفی در مورد این نویسنده و این اثر پر محتوا بر جا میگذاشته.
در پناه خرد
        

0