یادداشت آریانا سلطانی
1403/10/11
. شنل نوشته نیکولای گوگول . . "ما همه از زیر شنل گوگول آمده ایم." فئودور داستایفسکی . برایم عجیب بود چگونه داستایفسکی کبیر میتواند در مورد یک داستان کوتاه چنین دید عمیقی را وارد کند. اخر شنل سی صفحه بیشتر ندارد. و خب حرف داستایفسکی میتوان استعاره ای باشد از کل اثار گوگول. اما جدا از اسم جالبش! او را پدر ادبیات نوین روسیه میدانند. سبک او هزل گونه و انتقادی است. سبکی که امثال چخوف و بولگاکف و داستایفسکی از آن یاد گرفته و در متون جاودان خود به اجرا گذاشتند. . داستان شنل، داستان اکاکی اکاکیویچ است. کارمندی دون پایه در اداره ای که تمامی همکارانش اورا آزار میدهند. هیچگاه میل به ترقی ندارد و تمامی زندگی اش صرف پاکنویسی میشود و شغل دیگری نیز نمیخواهد. درامدش در حدی است که بتواند زنده بماند. تا روزی که متوجه میشود شنل او آنقدر کهنه شده که دیگر نمیتوان آن را وصله کرد و باید شنلی نو بخرد... . . . . داستان کاملا نمادین و پر محتواست. اکاکی اکاکیوویچ مردیست که همه او را غمگین میدانند. اما او از همه زنده تر به نظر میرسد. نه قمار نه مشروب نه پشت کسی صحبت کردن نه دعوا و خشم و نه تفریحات و دوستانی کاذب. تا وقتی که حس میکند به شنلی جدید نیاز دارد! دقیقا آن زمان است که حس خوشبختی میکند(مانند دیگران!) حس داشتن هدف. جمع آوری پول و دریافتن این که برای چیزی میجنگد. وقتی شنل را میخرد اولین کارش این است که به دیگران نمایشش دهد. و این شروع همگام شدن با زندگی مبتذل دیگران است. همکارانش که تا دیروز اذیتش میکردند به میهمانی میبرندش و از او پذیرایی میکنند زیرا که گویی به آنها شبیه شده است. و همه چیز عالیست تا زمانی که شنل دزدیده میشود. او که طعم زندگی دنیوی دیگران به دهانش مزه کرده، نمیتواند بدون شنل زندگی کند و این آغاز مرگ اوست. کم کم به سوی مرگ میرود . . شنل میتواند نماد تمام آرزو ها و دستاورد ها و داشته های ما باشد. آری پس از خواندن آن متوجه شدم چرا نویسنده ای به بزرگی داستایفسکی باید چنین حرفی در مورد این نویسنده و این اثر پر محتوا بر جا میگذاشته. در پناه خرد
0
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.