شاهزاده خوشبخت

شاهزاده خوشبخت

شاهزاده خوشبخت

اسکار وایلد و 1 نفر دیگر
3.4
7 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

12

خواهم خواند

2

شابک
9789649487946
تعداد صفحات
128
تاریخ انتشار
1388/10/27

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        
چاپ سوم مجموعه داستان «شاهزاده خوشبخت» اثر اسکار وایلد با ترجمه محمدابراهیم اقلیدی روانه بازار کتاب شد. وایلد در داستان اصلی این مجموعه از تندیس شاهزاده ای می نویسد که همه آن را نماد خوشبختی می دانند و در آن شهر فقط یک پرستو از غصه های شاهزاده با خبر است.
 اسکار وایلد در 16 اکتبر 1854 در کشور ایرلند به دنیا آمد. این شاعر، داستان نویس، نمایشنامه نویس و نویسنده داستان های کوتاه در خانواده ای بزرگ شد که اعضایش از چهره های شناخته شده ادب و هنر آن زمان بودند. مادرش مترجم آثار نویسندگانی چون الکساندر دوما و لامارتین و پدرش یکی از عتیقه شناسان مطرح کشورش بود که البته دوره ای از عمرش را به عنوان پزشک چشم در خدمت ملکه کشورش گذراند. 
«شاهزاده خوشبخت» داستانی است به زبان ساده که نویسنده در آن از ملاقات یک پرستو با مجسمه ای می نویسد که همگان آن را با نام شاهزاده خوشبخت می شناسند اما این شاهزاده هیچ گاه در واقعیت خوشبختی را تجربه نکرده است. 
تندیس این شاهزاده در میدان اصلی شهر نصب و به یاقوت سرخ و بدنه ای از جنس طلا مزین شده بود. به همین دلیل بود که مردم این تندیس را اسطوره خوشبختی می دانستند. فقط پرستویی که هر از چند گاهی برای استراحت بر روی آن می نشست متوجه گریه های شاهزاده می شد.
داستان «شاهزاده خوشبخت» نخستین بار در مجموعه ای با همین نام در سال 1888 میلادی منتشر شد؛ داستانی که بارها مورد اقتباس های مختلف قرار گرفت و بر اساس آن چند نمایش رادیویی و انیمیشن ساخته شد و همچنین داستان بارها با صدای افراد مختلف ضبط و به بازار راه یافت. 
از سویی آهنگسازان مطرحی هستند که بر اساس آثار وایلد موسیقی ساخته اند و «شاهزاده خوشبخت» یکی از آن آثار است. برنارد هرمن و مالکولم ویلیامسون از جمله این آهنگسازان هستند. 
در بخشی از داستان «شاهزاده خوشبخت» آمده است:« شاهزاده شادکام گفت: «در این میدان پایین پای ما دخترک کوچکی ایستاده است و شغلش کبریت فروشی است. تمام کبریت هایی که داشته از دستش به زمین افتاده و ضایع شده است. اگر دست خالی به خانه برگردد پدرش کتکش خواهد زد. طفلک دارد گریه می کند. نه جوراب دارد و نه کفش و سرش هم برهنه است. چشم دیگرم را بکن و به او بده تا پدرش او را کتک نزند.» پرستو گفت: «یک شب دیگر هم با تو می مانم، اما از من مخواه که چشمت را بکنم. اگر چنین کاری بکنم دیگر پاک کور خواهی شد.» شاهزاده گفت: «پرستو، پرستو، پرستوی کوچک، به فرمان من عمل کن.» 
این مجموعه با ترجمه رضا عقیلی و مسعود فرزاد از سوی نشر جامی  منتشر شده بود.
چاپ سوم «شاهزاده خوشبخت و داستان های دیگر» اثر اسکار وایلد با ترجمه محمدابراهیم اقلیدی در 192 صفحه با بهای چهار هزار و 500 تومان از سوی انتشارات صدای معاصر منتشر شده است.

      

یادداشت‌ها