معرفی کتاب بچه های آوه زین: خاطرات فرنگیس حیدرپور اثر undefined
در حال خواندن
0
خواندهام
4
خواهم خواند
0
توضیحات
...آن شب، آوه زین پر بود از سرو صدا، مردها که هشت نفر می شدند، تفنگ هاشان را دست گرفته بودند. از صورت و چشم هاشان خشم می بارید. توی کردها رسم بود که هر خانواده ای برای خودش تفنگی داشته باشد. هر کس تفنگی داشت، آورد. هرکس هم نداشت، رفت از سپاه بگیرد... .
لیستهای مرتبط به بچه های آوه زین: خاطرات فرنگیس حیدرپور