معرفی کتاب بلاغت ساختارهای نحوی در تاریخ بیهقی اثر لیلا سیدقاسم

بلاغت ساختارهای نحوی در تاریخ بیهقی

بلاغت ساختارهای نحوی در تاریخ بیهقی

3.8
2 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

2

خواهم خواند

8

ناشر
هرمس
شابک
9786004560054
تعداد صفحات
392
تاریخ انتشار
1398/10/15

توضیحات

        
بلاغت ساختارهای نحوی بخشی از دانش بلاغت است که نظریه آن را برای نخستین بار عبدالقاهر جرجانی، بلاغی شهیر قرن پنجم، طرح کرد و اکنون به نظریه نظم شهرت دارد. براساس این نظریه،نحو ظرفیت ناشناخته­ای در خلق معنا دارد که عموما از آن غافلیم، نویسنده این کتاب می­کوشد با اتکا بر نحو زبان فارسی در یکی از شاهکارهای نثر فارسی، ساختارهای مبلغ معنا را در این زبان بازشناسد تا بعدها در کنار پژوهش­های همانند، بدنه استواری برای دانش معانی در زبان فارسی فراهم آید.
آن شاهکار نثر که در این کتاب کاویده می­شود تاریخ بیهقی است. تاریخ بیهقی عهده­دار بیان واقعیات است و بدین سبب از بسیاری از ابزارهای زیبا­آفرینی در شعر بی­بهره مانده، نه اهرم وزن و قافیه را دارد ونه جادوی خیال و هم را. در عوض ویژگی­های ترکیب و تنوعات ساخت نحوی، یکی از ظرفیت­خای نثر بیهقی برای تاثیرگذاری است.
با مبنا قرار دادن نظریه عبدالقاهر جرجانی درباره نحو و زیبایی­شناسی وسپس با بهره­گیری از ابزارهای تکمیلی آن در زبان­شناسی مدرن و نیز در نظر گرفتن قابلیت­های خاص زبان بیهقی می­توان چارجوب مناسبی برای بررسی بلاغت ساختارهای نحوی در تاریخ بیهقی، رویکرد زیبا­شناسی و بلاغی ناگریز با رویکرد اجتماعی و گفتمانی می­آمیزد. این درآمیختگی برخاسته از نثر بیهقی است که در آن مقاصد زیبایی­شناسی با مقاصد ارتباطی و اجتماعی گره خورده است. به بیات دیگر، بلاغت بیهقی بلاغتی طبیعی است که تا حد زیادی از ساختارهای نحوی آن نشئت می­گیرد.

      

یادداشت‌ها

          
کتاب «بلاغت ساختارهای نحوی در تاریخ بیهقی» کتابی است نوشته لیلا سیدقاسم. این کتاب، برنده چهارمین دوره جایزه فتح الله مجتبایی شده است که نشر هرمس در ۱۳۹۶ آن را به چاپ رساند.
چارچوب نظری این کتاب، برگرفته از آرای عبدالقاهر جرجانی(فوت: ۴۷۱/۴۷۴ق) در کتاب دلایل الاعجاز است، به ویژه، نظریه نظم او که در آن، کلام را بر کلمه برتری می دهد و بر این باور است که فصاحت در کلام نهفته است نه در کلمه. از این رو، لیلا سیدقاسم به بررسی ساختارهای نحوی تاریخ بیهقی می پردازد که در بافت آن سهیم هستند و آن را مهمترین «هنرسازه» کتاب می داند(هنرسازه تمام تمهیداتی است که شاعران و نویسندگان و هنرمندان به کار می گیرند تا از ماده زبان یا ماده قصه و حکایت و وقایع روزمره به شعر یا پیرنگ برسند)؛ به قول ادیب پیشاوری خطاب به بیهقی:

هندسه تألیف الفاظ آنچنان دانی درست
که قلیدس را در این ره خیره و حیران کنی

نویسنده در مطاوی کتاب خود ضمن بررسی تاریخ بیهقی، جای جای به مقایسه تاریخ بیهقی با دو کتاب تاریخ هم عصر او یعنی «زین الخبار» یا «تاریخ گردیزی» و «سلجوقنامه» ظهیری نیشابوری که صدسالی پس از مرگ بیهقی ‌پایان یافته است، نیز پرداخته است تا برتری «هندسه تألیف الفاظ» تاریخ بیهقی بر دو اثر نامبرده را نشان دهد.

نویسنده، مهم ترین هنرسازه بیهقی و وجه غالب در ساختارهای نحوی او را آرایش واژگانی می داند. به باور نویسنده، بیهقی آرایش واژگانی را در منعطف ترین شکل به کار می برد و به همه اجزای جمله آزادی بیشتری می دهد؛ به طوری که می توان گفت هنرسازه اصلی بیهقی در نحوه آرایش واژگانی است، اما پس از بیهقی، به مرور زمان تا به امروز، زبان نوشتاری کم کم انعطاف هنری را به نفع نظم ریاضی وار کنار گذاشته است، به گونه ای که آرایش واژگانی امروز بیشتر مناسب ترجمه های ماشینی است که ارکان جمله(نهاد، مفعول، قید و فعل) را در جایگاه ثابتی می پسندد. 
در ادامه، به برخی نکته های خواندنی کتاب اشاره می شود:

۱. در تاریخ بیهقی، تنها یک سوم جمله ها دارای نهاد هستند و در بقیه آنها نهاد به قرینه حذف شده است.

۲. از جمله هنجارگریزی بیهقی در آرایش واژگانی، مبتدا شدن مسند یا مقدم شدن مسند بر نهاد جمله است که به دلایلی روی می دهد چون: 

الف. جمع بندی یک ماجرا:
«این است حسنک و روزگارش»
«این است حال علی و روزگارش و قومش که به پایان آمد»

ب. جمله های دعایی:
«باقی باد این مهتر و دوست نیک!»
«بجای باد سلطان معظم ابوشجاع فرخ زاد ابن ناصر دین الله».
مگر در مواردی مانند مکتوبات و نامه نگاری و یا جمله های کلیشه ای و پر تکرار «زندگانی خداوند دراز باد» و یا در موقعیت تقابل و گفتگو.

ج. رفع دخل مقدر
«خام بودی مساعدت نکردن» که در آن بونصر مشکان دلیل نیامدنش به خدمت پادشاه و ماندن در مجلس شراب خواری احمدحسن توضیح می دهد.

د. نهادهای مصدری طولانی:
برای تعدیل اطناب جمله، مسند و فعل پیش می افتند:
«روا نیست مردمان را از حالت خویش درهم کردن»
«فریضه بود یاد کردن اخبار و احوال امیرمسعود در روزگار ملک برادر محمد بغزنین»

۳. پیش آیی فعل
در تاریخ بیهقی، فعل بیش از هر عنصر دیگری در آغاز جمله می آید. بالاترین بسامد تقدیم فعل در گفتگوهاست، زیرا در گفتگو اطلاعات باید خالص تر و تندتر رد و بدل شود. همچنین پیش آیی فعل امر: «بگیرید این سگ را»، « بازگردید و طلب کنید در مملکت من خردمندتر مردمان را».

۴. فعل «یافتن» از افعالی است که در تاریخ بیهقی گویا تمایل ذاتی به تقدم دارند:
 «یافتم او را سخت در تاب و خشم»
«یافتم سلطان را همه روز شراب خورده»

۵. بسامد فراوان قید حالت در تاریخ بیهقی از  علاقه بیهقی به تصویرسازی و توصیف چگونگی رویدادها و حالات روحی شخصیت ها حکایت دارد:
«و سخت مست بازگشت»
«متنکر نزدیک ایشان شویم»
«هول تر ازین رفته است».

۶. قدیمی ترین نسخه های یافت شده تاریخ بیهقی به قرن نهم باز می گردد، یعنی حدود چهار صدسال با زمان تألیف اثر فاصله دارد. لیلا سیدقاسم با مقایسه دو تصحیح فیاض و یاحقی- سیدی، و موارد مشابه آن ساختار ها در تاریخ بیهقی بر برتری  تصحیح فیاض صحه می گذارد.  

۷. در تاریخ بیهقی، وجه امری در میان جملات غیر خبری از همه بیشتر است که بازتابی است از گفتمان قدرت در دربار غزنوی و از روابط بالا به پایین.

۸. غالب جملات دعایی در تاریخ بیهقی، دعای طول عمر برای پادشاه است.

۹. «چه» و «چیست»، پرتکرارترین قید پرسش در تاریخ بیهقی هستند: «تدبیر چیست»، «چه اندیشیده است». قید پرسشی «چرا» بسامد چندانی ندارد. گاهی پرسشهای علت و معلولی تغییر شکل می دهند: «سبب بازگشتن چه بود» ( یعنی چرا بازگشتی؟)

۱۰. از جمله شگردهای بیهقی برای حصر اجزای جمله، این دو شگرد است:
الف. جابجاکردن نهاد و مسند؛ یعنی اسم یا ضمیر اشاره «این» و «آن» را در جایگاه مسند، و صفت را در جایگاه نهاد قرار می دهد:

«دولت را بزرگ تر رکنی وی است»
«محتشم تر خدمتکاران او این مرد بود»
«سالار شما و خلیفت ما این مرد است، همگان گوش به اشارت او دارید»
«کشته شدن احمد ینالتگین را سبب این مرد بود»

ب. بیهقی عنصری را که می خواهد به آن انحصار بخشد، به فعل نزدیک می کند. در طبیعت زبان فارسی نزدیک ترین جایگاه به فعل، تکیه می گیرد و دارای تأکید شمرده می شود:
«بدان وقت شغل دیوان رسالت من می داشتم»
«و خلوتها در حدیث لشکر با وی می رفت»
«خواجه بزرگ تواند دانست درمان این».

آدرس کانال من در ایتا:
@joreeha1
        

6

          [یادم نبود چنین چیزی نوشته‌ام. مثل اینکه سه سال پیش برای درس بلاغت کاربردی ارشد تحویل داده‌ام. گفتم بد نیست اینجا هم بگذارمش. لازم به یادآوری است که کتاب را اخیراً مرور نکرده‌ام.]

این اثر رسالهٔ دورهٔ دکتری خانم لیلا سیدقاسم در دانشگاه تهران است. به دلیل برنده شدن چهارمین دورهٔ جایزهٔ دکتر فتح‌الله مجتبایی به صورت کتاب منتشر شده است. مانند دیگر برگزیدگان جایزهٔ دکتر مجتبایی این کتاب را هم انتشارات هرمس منتشر کرده است.
کتاب سه بخش اصلی دارد؛ «پایه‌های نظری بلاغت ساختارهای نحوی»، «پژوهش در تاریخ بیهقی» و «بلاغت ساختارهای نحوی در تاریخ بیهقی».
بخش نخست، از سه فصلِ «گذری بر بلاغت»، «بلاغت ساختارهای نحوی در نظریهٔ نظم عبدالقاهر جرجانی» و «بازخوانی بلاغت ساختارهای نحوی در زبان‌شناسی معاصر» تشکیل شده است. مؤلف در این سه فصل نخست کلیاتی درباب تاریخ بلاغت می‌گوید و بحث را از قدم‌های آغازین در بلاغت عربی تا نظریات غربی سدهٔ بیستم پی می‌گیرد. پس از آن سراغ جرجانی و نظریهٔ نظم او می‌رود که می‌توان گفت بنیان نظری این پژوهش است. در پایان تقریری از بعض مباحث مرتبط در زبان‌شناسی غربی به دست می‌دهد و ارتباط نظریهٔ نظم را با این مباحث و نظریات جدید روشن می‌کند. این سه فصل به خوبی به همدیگر پیوند خورده‌اند. فصل نخست با پرداختن به دانش معانی خاتمه می‌یابد؛ دانشی که باید بنیان‌گذار آن را جرجانی دانست. سراسر فصل دوم به جرجانی اختصاص یافته است. پس از مقدماتی که دربارهٔ تاریخ بلاغت خوانده‌ایم حال سراغ یکی از سرآمدان این عرصه می‌رویم تا او را بیش‌تر بشناسیم و چند و چون کارش را بسنجیم. در این فصل پژوهش‌هایی که دربارهٔ جرجانی انجام شده  به تفصیل معرفی می‌شوند. دکتر سیدقاسم آثار پژوهشی را به دو گروه اصلی تقسیم کرده است: آثار توصیفی‌ـ‌تحلیلی و آثار تطبیقی. گروه دوم پژوهش‌هایی‌اند که مشترکات نظریهٔ جرجانی را با نظریات زبان‌شناسان معاصر برمی‌رسند. پس از این بحث تقریری مختصر از آراء جرجانی آمده. به این ترتیب خواننده آمادهٔ ورود به فصل سوم می‌شود؛ بیان چارچوب نظری پژوهش که مقتبس است از دلائل الاعجاز‌جرجانی و برابرنهادهای آن در مطالعات زبانی و ادبی معاصر.
بخش دوم در آغاز پیوند مستقیمی با بخش نخست ندارد. این بخش از دو فصلِ «تاریخ بیهقی و پژوهش‌های معطوف به آن» و «ملزومات مطالعهٔ ساختارهای نحوی بیهقی» تشکیل شده است.  در فصل اول مؤلف بنیانی‌ترین پژوهش‌ها پیرامون تاریخ بیهقی را به سرعت مرور می‌کند و بر اساس کتاب «بیهقی‌پژوهی در ایران» نوشتهٔ احمد رضی تقسیم‌بندی‌ای از آثار بیهقی‌پژوهانه به دست می‌دهد. تمام تحقیقات را در چهار دستهٔ اصلی طبقه‌بندی می‌کند؛ تاریخ و تاریخ‌نگاری، فرهنگی و اجتماعی، شناخت نویسنده و زبان. دیگر پژوهش‌ها از جمله مطالعات کلامی و اخلاقی و نسخه‌شناختی و ... در دستهٔ پنجمی به نام سایر مطالعات جای می‌دهد. آنچه برای سیدقاسم موضوعیت دارد طبیعتاً بخش چهارم این دسته‌بندی است. از همین رو در ادامه این بخش را به سه دستهٔ اصلی تقسیم می‌کند؛ روایت‌شناسی، گفتمان‌شناسی و سبک‌شناسی. کار خود را جزو دستهٔ سوم می‌خواند و پژوهش‌های پیشین این دسته را به ترتیب تاریخی و به اختصار مرور می‌کند. در پایان این بحث سیدقاسم کمبود مشترک پژوهش‌های پیشین را در دو موضوع خلاصه می‌کند: 
۱. غلبهٔ توصیف و بی‌توجهی به تحلیل 
۲. بی‌توجهی به نحو و پرداختن به صناعات ادبی شناخته‌شده؛ یعنی پرداختن به فصل مشترک نثر بیهقی و شعر و نه توجه به وجه تمایز نثر او. 
در پایان این فصل زین‌الاخبار و سلجوقنامه به اختصار معرفی شده‌اند اما هیچ اشاره‌ای به چرایی این معرفی نشده است.
فصل دوم این بخش به تشریح روش پژوهش و تعیین محدودهٔ آن اختصاص دارد. مؤلف فرضیهٔ خود را اینگونه بیان می‌کند: «ساختارهای نحوی بیهقی در بلاغت او سهیم است و حتی می‌توان آن را مهم‌ترین هنرسازهٔ بیهقی دانست» (ص۸۳). در ادامهٔ برای بررسی این فرضیه روش ترکیبی را انتخاب کرده است. مراد از این روش، ترکیب دو روش کمی و کیفی است. سیدقاسم نخست مطالعهٔ خود را با سه هزار جمله‌واره در تاریخ بیهقی آغاز و سپس به کمک نظریهٔ نظم جرجانی و با یک روش کیفی اقتضای حال و بافت کلی متن را در تحلیل داده‌ها وارد کرده است. محدودهٔ این پژوهش، همان طور که گذشت، سه هزار جمله‌واره است یعنی حدود ۴۰ صفحه از تاریخ بیهقی. این ۴۰ صفحه به شکل ناپیوسته و از جلدهای مختلف کتاب انتخاب شده‌اند. برای آنکه کارکرد بلاغی جملات روشن‌تر شود هزار و پانصد جمله‌واره از زین‌الاخبار، اثری معاصر با بیهقی و سلجوقنامه، قریب یک قرن پس از بیهقی، نیز بررسی شده‌اند. در اینجا خواننده چرایی معرفی این دو متن را در فصل پیشین متوجه می‌شود.

مؤلف برای پیش‌برد پژوهش خود سه هزار جمله‌وارهٔ منتخب را در اکسل ساخت‌نویسی کرده است. مراد از ساخت‌نویسی تجزیهٔ دستوری جملات است. از آن رو که دستورنویسی در زبان فارسی امری مناقشه‌برانگیز است سیدقاسم منابع دستوری کار خود را معرفی کرده است. شش کتابی که پایهٔ کار او قرار گرفته‌اند همه اثر استادان ادبیات‌اند و به کارهای دستوری زبان‌شناسان مراجعه نشده است. در مواقع اختلاف نیز نظر خانلری اصل قرار گرفته است. از آن رو که دستور معرکهٔ آراست و محل جدال ادیبان و زبان‌شناسان می‌توان به سیدقاسم حق داد که به درستی خود را وارد این جدال نکرده و با اصل قرار دادن کارهای ادبا به سراغ مسئله‌ای که هدف اصلی‌ کارش است رفته.
بخش سوم و پایانی اثر، بخش اصلی کار است. این بخش از هفت فصل تشکیل شده است؛ «کارکرد بلاغی آرایش واژگانی در تاریخ بیهقی»، «کارکرد بلاغی وجه جمله»، «کارکرد بلاغی وضعیت عناصر جمله»، «بلاغت فراجمله‌ای»، «محافظه‌کاری سیاسی در نحو بیهقی»، «بلاغت تطبیقی» و «فرجام سخن».
آرایش واژگانی ترتیب وقوع اجزای دستوری جمله (فعل - فاعل - مفعول) است که در علم «رده‌شناسی زبان» بررسی می‌شود. رده‌شناسی حالت طبیعی یا «بی‌نشان» ترتیب وقوع واژگان در جمله را بررسی می‌کند (ص۹۶). آرایش‌واژگانی در زبان فارسی امری مناقشه‌برانگیز است. ترسیم ترتیبی بی‌نشان و حالتی واحد کاری است دشوار و حتی می‌توان گفت لغزندگی واژگان در زبان فارسی تعیین قاعده‌ای واحد را ناممکن کرده است. خروج از معیار را نمی‌توان به راحتی شناخت، چون معیاری دقیق در دست نیست. آرایش واژگانی در تمام زمان‌ها منعطف بوده است اگرچه میزان این انعطاف در زمان‌های مختلف یکسان نیست. در تاریخ نثر فارسی، بیهقی است که آرایش واژگانی را در منعطف‌ترین شکل به کار می‌برد و به همهٔ ارکان جمله آزادی بیش‌تری می‌دهد (ص ۱۰۵).  سیدقاسم آرایش‌واژگانی در تاریخ بیهقی را در دو بخش بررسی می‌کند: 
۱. پیش‌آیندسازی یا تقدیم 
۲. پس‌آیندسازی یا تأخیر. 
از همین رو ترتیب عناصر مابین مبتدا و فعل جز به ضرورت مورد توجه نیست. در ادامه انواع پیش‌آیی و پس‌آیی را به تفصیل و با مثال‌های متنوع برمی‌رسد. پس از این بحث مفصل سیدقاسم کارکرد بلاغی پس‌آیی یا تأخیر را اینگونه خلاصه می‌کند: تسهیل در پردازش جمله، تنظیم هارمونی خبری جمله و ایجاد ضرباهنگ و ریتم. در پایان این فصل محقق از یافته‌های بلاغی خود برای داوری بین ضبط‌های مختلف و تصحیح متن استفاده کرده است. 
در فصل بعد کارکرد بلاغی وجوه پرسشی، عاطفی، امری و شرطی بررسی شده و مناداها و جملات دعایی به طور خاص مورد مطالعه قرار گرفته است. به شیوهٔ فصل پیشین برای هر وجه مثال‌های متعددی نقل می‌شود. این بحث‌ها، همچون بحث پیشین، با جدول‌های مختلف آماری همراه شده است. فصول بعدی نیز به همین شیوه پیش می‌رود و می‌توان از نقل جزء به جزء آن خودداری کرد.
در «فرجام سخن»، مؤلف بحث خود را جمع‌بندی می‌کند و نکات از قلم افتاده و پیشنهادهایی برای پژوهش‌های بعدی را یادآور می‌شود. 

در داوری این اثر باید گفت مؤلف  زحمت بسیاری کشیده است. ابتدا پایهٔ نظری کار خود را مهیا و سپس به دقت تاریخ بیهقی را بررسی کرده است. به دست دادن آن پایهٔ نظری هرگز کار ساده‌ای نبوده و سیدقاسم برای این کار علاوه بر دلائل الاعجاز جرجانی آثار بلاغی، سبک‌شناختی و تحقیقی بسیاری را به زبان فارسی و عربی و انگلیسی بررسی کرده است. تدوین نظری این کار ابداً ساده نبوده و کوشش بسیاری صرف آن شده است. این بخش می‌تواند مورد استفادهٔ پژوهشگران متون دیگر نیز قرار بگیرد. در بخش اصلی کار هم پاره‌های منتخب به دقت بررسی شده‌اند. شاید بتوان دامنهٔ پژوهش متن را، ۴۰ صفحه از سراسر تاریخ بیهقی، محدود دانست اما اینگونه بررسی جزء به جزء و آماری برای بیش از این مقدار کاری بسیار طاقت‌سوز خواهد بود. در انتخاب زین‌الاخبار ‌و سلجوقنامه  نیز جای چون و چرا بسیار است. سیدقاسم به شیوهٔ رایج در متون تحقیقی سال‌های اخیر تمام تلاش خود را کرده که از «شم» دوری کند و نظرات خود را با عدد و آمار بگوید. اگر چنین متنی را یکی از استادان دانشگاهی نسل اول ادبیات می‌نوشت این چنین وسواسی برای تعیین دامنهٔ پژوهش و انتخاب متن‌های دیگر برای سنجش تفاوت‌ها به خرج نمی‌داد بلکه به شم خود رجوع می‌کرد و با انتخاب‌هایی سنجیده تمایزها را نشان می‌داد. دقت علمی هیچ بد نیست اما شم را نیز نباید به کلی کنار گذاشت. به عبارت بهتر شم جزوی از کار علمی محقق ادبیات است. محقق ادبی باید شم پخته و قابل اعتمادی داشته باشد. مشکل اصلی کار سیدقاسم ملال‌آوری آن است. تحقیقات قدیمی ادبیات فارسی را می‌توان به راحتی خواند اما مطالعهٔ آثار علمی دانشگاهی سال‌های اخیر حتی برای دانشجویان ادبیات کار چندان ساده‌ای نیست. هیچ لازم نیست که به بهانهٔ تحقیق و کار علمی نخواندنی بنویسیم. کتاب‌ها هم می‌توانند خوش‌خوان و فصیح  باشند و هم به غایت علمی و دقیق.
        

30