معرفی کتاب برساتی اثر صادق رحمانی کتابعمومیادبیاتشعرشعر ایران برساتی صادق رحمانی 3.5 1 نفر | 2 یادداشت خواهم خواند نوشتن یادداشت با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید. در حال خواندن 0 خواندهام 2 خواهم خواند 0 ناشر همسایه شابک 9786225522701 تعداد صفحات 83 تاریخ انتشار _ توضیحات شعرهای گراشی صادق رحمانی شعر نو یادداشتها محبوبترین جدیدترین MohammadSadeg Rahmanian 1403/12/16 هفتبرکه: نوید بازیار، ویراستار و منتقد ادبی اهل خور، نگاهی به مجموعه شعر بَرَساتی سروده صادق رحمانی انداخته است. این کتاب شعر گراشی در انتشارات همسایه منتشر و چندی پیش رونمایی شد (خبر در هفتبرکه). نوید بازیار: برساتی کتابی است مشتمل بر سرودههایی در قالب رباعی، دوبیتی و غزل به گویش گراشی. نگارنده قصد دارد در مجالی کوتاه، نوری بر تعدادی از مختصات این کتاب بیفکند که باعث همسایگی ذهنی خواننده با این اشعار میشوند. طنز یکی از ویژگیهای کتاب برساتی، طنز آن است. طنزی که گاه بر سطح زبان حرکت میکند مانند: ای مرد گاتم بَئِن، از اشکم نابه چَن بار رژیم اُش گرتن، کم نابه حوّا ته بوره فکری و حال خو بکو ای مرد که ماش ددائم آدم نابه. که البته در این رباعی صنعت تلمیح نیز به کار رفته است . و گاهی این طنز لایهمند میشود، مانند: بَرو انتن که دل مو تازه وابه خشی با غصه یک اندازه وابه شاعر غصه را از شادی بیشتر میبیند و آرزو دارد به همراه باران، حداقل این دو همسان شوند. و یا این رباعی: نومزاد لُش می پَپری اُم نَووِ اِز طافه زشت و جَرجَری اُم نَووِ مُئه مِردی مَوِ که سود بانکی اَش بِ مُئه مرد همیشه سفری اُم نَووِ شاعر در این رباعی، از ایدهآلهای گوناگون یک زن میگوید که چه میخواهد و چه نمیخواهد، و در نهایت میگوید که من مرد همیشه در سفر نمیخواهم. مردی نوعی که بسیاری از زنان خطه جنوب با او زندگی به سرآوردهاند و میدانند که چه خوبیها و بدیهایی دارد. شاعر از زبان این زن، که هرچند به دنبال پول فراوان است اما مرد خلیجرو را به کنار مینهد، صحبت میکند. نوستالژی از دیگر مختصات سرودههای برساتی، حس نوستالژی و ازدسترفتگی زمان است. حسی که گاه در کسوت پیشنهادی کودکانه شکل مییابد؛ مثلا در سروده «ته دائش بچی ببم»: ته دائش بچی ببم اَم نه ننی جَر بکنم لب تالار اینی یم چش زن بگلر بکنم و … و گاهی بیان حس تنهایی است: تِک کیچیتو اُتنم با دل تنگ کسی خونَه نِهوا اُم زَت لِئه زنگ ته یادن جومه ی رنگی تِ بر وا هوا گرم آ چُن فصل خرک رنگ ترجمه بیپیرایه در پایان باید بگویم جای خوشحالی است که صادق رحمانی سعی نکرده اشعار خود را به صورت منظوم به فارسی برگرداند؛ کاری که او را در تنگنای وزن و قافیه میانداخت و نارساییها و کژوارگیهای زبانی بسیاری را به او تحمیل میکرد. او فارغ از دغدغه پیچشهای زبان در وزن عروضی و جاانداختن قافیه در زبان موزون، فقط به برگردان اشعارش از گویش گراشی به فارسی اندیشیده است و این کار را بسیار بیپیرایه انجام داده است. شاید ندنش چه طئرئنی پَلپَل بی از باد و برو کیچینیامو تَل بی چس سُو تِکِ بئدله بَرِ دَل گرته یکمرتبه آشق دُت محدل بی برگردان: شاید ندانی که چگونه پرپر شد از باد و باران کوچههامون خیس شد رفته بود به محله بیدله برای شکار گنجشک اما ناگهان عاشق دختر محمدعلی شد 4 1 مجتبی بنیاسدی 1403/12/1 اشعار گراشی را باید با صدای بلند خواند. توی اتاق نشسته بودم و دوبیتیها و غزلها را بلندبلند میخواندم. ریحانه و مادرش، از اتاق کناری، یا ردیفها را تکرار میکردند یا قافیهها را پیشبینی. و اما اشعار؛ تلفیق کلمات بهروز مثل کافه، و کلمات قدیمی و اصیل، اشعار را برای هر گروه سنی دلنشین میکرد. موضوعی که در اکثر اشعار محور بود، باران بود. و واقعا باران برای جنوبیها چه نعمت بزرگی است که شاعر ولکن آن نیست. رحمانی برای روستاهای در گراش یک دوبیتی یا رباعی سروده. من اگر از اهالی چکچک یا زینلآباد بودم، ورودی روستا شعر را نصب میکردم. لحن طنز در اشعار موج میزد. البته که گاهی غم در اشعار بیشتر با دل بازی میکرد. قبل برخی اشعار، نثر آمده بود. منِ نثزنویس و روایتدوست توانستم ارتباط خوبی با آنها بگیرم. با خودم گفتم کاش همهی اشعار پیشدرآمدی از نثر داشت. 1 2