وهم جدایی
خرید این کتاب از کتابفروشیها
گاهی بیدار می شوم و آن قدر همین طور می مام که صدای افتادن گلبرگی از گلدان را می شنوم.گاهی بیدار می مانم و آرزو می کنمکاش کسی بود که صدای فرو ریختنم را می شنید.در حریم امن تختم،براین طناب بندبازی میان رویا و بیداری،تخیلاتم خیلی واقعی می نماید-فقط چند قدم آن طرف تر-همین نزدیکی هاست که هرچه می روی به آن نمی رسی.پدرم پرده ها را باز می کند تا از روز پرده برداری کند.هرروز شاهکاری است،حتی اگر آدم را له کند. «»
یادداشتهای مرتبط به وهم جدایی