کتاب دوست داشتنی بود. من از آن آموختم
باورها و فکرهای اساسی ما ناخودآگاه احساس ما را می‌سازد.  احساسات ما می‌توانند بر رفتارمان تاثیرگذار باشد.
 اگر فکرهای خرابکار را بشناسیم آنها را از خودمان دور کنیم، می‌توانیم بسیاری از احساسات مخرب مثل: اضطراب، ناکارآمدی، ناامیدی، بی‌ارزشی و ... را مهار کنیم.
        

          یکی از باورهای خراب‌کار معروف و رایج «فیلتر ذهنی» است. فیلترهای ذهنی هم مثل بقیه‌ی فیلترها عمل می‌کند؛ یعنی باعث می‌شوند بعضی چیزها از آن‌ها عبور کند و بعضی چیزها عبور نکند. مثل فیلترِ آب که نمی‌گذارد بعضی از موادِ آب از داخل آن رد شود.

این باور خراب‌کار باعث می‌شود واقعیت‌ها را جور دیگری ببینیم. فیلترهای ذهنی مثل یک عینک با شیشه‌های رنگی عمل می‌کنند و اجازه نمی‌دهند واقعیت را به همان رنگی که واقعا هست ببینیم. مثل موقعی که یک عینک سیاه روی چشمت باشد و همه‌چیز را سیاه ببینی، یا عینک سبز داشته باشی و همه‌چیز را سبز ببینی.
        

          این کتاب یکی از بهترین کتاب‌هایی است که در زمینه خطاهای شناختی نوشته شده است. کتاب به زبان ساده اما دقیق و با نمودارها و تصاویر گویا همراه است. خواندن آن را به دانشجویان، استادان و عموم علاقمندان به حیطه‌های  روانشناسی، منطق‌ و فلسفه توصیه می‌کنم.