معرفی کتاب دوال پا اثر وحید پاک طینت

در حال خواندن
0
خواندهام
2
خواهم خواند
0
توضیحات
چند روز بود مثل یک پنکه ی سرگردان می نشستم روبه روش و گردی صورتم در مداری مشخص می رفت و برمی گشت و باد نگاهم می وزید. از پاشنه ی پاهاش تا گوجه ی موهاش وقتش بود دوباره بگوید: خودت اذیت می شوی.
بریدۀ کتابهای مرتبط به دوال پا
یادداشتها