داستان غم انگیز و باورنکردنی ارندیرای ساده دل و مادربزرگ سنگدلش
داستان غم انگیز و باورنکردنی ارندیرای ساده دل و مادربزرگ سنگدلش
گابریل گارسیا مارکز و 2 نفر دیگر
3.9
4 نفر |
2 یادداشت با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
1
خواندهام
9
خواهم خواند
6
توضیحات
مارکز همیشه با اولین جملات داستانهایش طوری خواننده را میخکوب میکند که تا پایان به سختی میتوان از خواندن دست کشید. این گیرایی در این مجموعه داستان تا پایان وجود دارد. به ویژه آنکه در پایان وقایعی همهٔ آنها را به هم پیوند میزند و از این رو این مجموعه را میتوان منسجم و بههمپیوسته دانست. معجزات نادری هم که از فرشته ظاهر شده بود، با یک نوع اختلال روانی همراه بود؛ مثل این معجزه که مرد نابینایی نور دیدگان خود را بازنیافت ولی در عوض سه دندان جدید درآورد، یا افلیجی که موفق نشد راه برود ولی نزدیک بود در لاتاری برنده شود یا آن جذامی که از زخمهایش گل آفتابگردان رویید. آن معجزههای تسلیبخش، که به نظر تفریحاتی برای وقتگذرانی میرسیدند، آبروی فرشته را برده بود و نمــایــش زنــی که تبدیــل بــه عنـکبــوت شــده بــود، یکبــاره ارزش او را از بین برد.
یادداشتها
1402/4/4
8