معرفی کتاب حق و باطل از دیدگاه قرآن اثر سیدمحمد حسینی بهشتی

حق و باطل از دیدگاه قرآن

حق و باطل از دیدگاه قرآن

5.0
2 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

8

خواهم خواند

4

ناشر
روزنه
شابک
9789643343682
تعداد صفحات
160
تاریخ انتشار
1391/8/24

نسخه‌های دیگر

توضیحات

        کتاب حاضر، دومین دفتر از دورة آثار «شهید آیت الله دکتر بهشتی» است که از سوی بنیاد نشر آثار و اندیشه های ایشان و با هدف زدودن غبار مظلومیت از اندیشه های ایشان منتشر شده است. دفتر حاضر، مشتمل بر چهار گفتار از شهید بهشتی است که سه گفتار نخست، حاصل گفت وگوهایی است که ایشان در انجمن اسلامی پزشکان داشته اند و گفتار چهارم با عنوان «تسلیم حق بودن»، از میان بحث های تفسیر قرآن شهید بهشتی انتخاب شده است. مطالب اثر به صورت پرسش و پاسخ مطرح شده و بحث با پرسش دربارة معنا و مفهوم «حق و باطل» آغاز می شود. سپس، مفاهیم این واژه ها شرح بسط داده شده و پس از تبیین ارتباط منطقی آن ها از دیدگاه قرآن، مفهوم «اعتقاد به پیروزی حق بر باطل» مورد تحقیق قرار گرفته است.
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به حق و باطل از دیدگاه قرآن

بریدۀ کتاب

صفحۀ 141

بسم الله "هر کس حق انتخاب دارد رنج انتخاب نیز دارد". ببینید،در جامعه هایی که حکومت بدون انتخاب سر کار می آید، مردها به سر کار می روند و شغل و زندگی و اداره و بازار، و خانمها در خانه یا در اداره یا در یک موسسه مشغول کار می شوند و هر کس کار خود را انجام می دهد. حکومت ها هم می آیند و می روند. اصلاً مردم درباره تعیین حکومت به زحمت می افتند؟ مبارزات انتخاباتی به معنای واقعی معنا دارد؟ آیا در فکرکردن، اندیشیدن، حساب کردن، این در و آن در زدن، پیداکردن افراد شایسته، شناختن آنها، آماده کردن و قانع کردن آنها برای اینکه اختیار امور را در دست بگیرند، زحمتی هست؟ نه، مردم راحت می خورند، می خوابند، زندگی می کنند، حکومتها هم می آیند و می روند و کاری هم به کار همدیگر ندارند. باری، در چنان جامعه ها مردم عملاً حق انتخاب ندارند، رنج انتخاب هم ندارند. اما اگر قرار شد در جامعه ای بخواهند واقعاً زمامدار انتخاب کنند و کار را به دست منتخب خودشان بسپارند، کار آسانی است یا کار مشکلی است؟ شناخت او و بعد از آن جمع آوری و متمرکز کردن لااقل اکثریت آراء بر یک فرد یا یک گروه چقدر کار مشکلی است. بیایید یک کار کوچک، مثل یک شرکت، یک مدرسه، یک جلسه را با اداره جمعی و گروهی اداره کنید تا این رنجِ سپردن کار به دست کارگردان منتخب را لمس کنید. آن جامعه ای که بخواهد حق انتخاب داشته باشد باید بداند که به دنبال آن رنج انتخاب هم دارد. اتفاقاً یکی از علل واقعی شکست جامعه هایی که به فکرِ به دست آوردن حق انتخاب می افتند اما حاضر نیستند راه پررنج انتخاب کردن را طی کنند همین است که هوس های به اصطلاح مرده رنگ دار کردند. یعنی فکر کردند که به ما آزادی کامل داده بشود و ما انتخاب می کنیم، ولی بعداً می بینند چه آشِ دَرهمی برای خود پخته اند؛ آن وقت شکست می خورند، مأیوس می شوند. ناامید می شوند، چون اینها درک نکردند که انتخاب کردنِ فردی یا گروهی برای سپردن زمام کار به دست او خیلی کار می برد، خیلی آمادگی و خودسازی و مهارت می خواهد و با این یک شاهی صناریها نصیب نمی شود.

4

یادداشت‌ها

بسم الله
          بسم الله

«رفقا عاشق شوید!»

در ابتدا باید بگم که خوشحالم که بالاخره  شهید بهشتی حداقل نزد خودم از مظلومیت و مهجوریت درآمد و توفیق شد اولین کتاب از آثار ایشان را در شب های ماه مبارک رمضان بخوانم و خرسندم که از موضوع پایه ای و مهمی چون «حق و باطل» در اندیشه نظام مندِ اسلام شروع کردم، و خیلی از مطالعه کتاب لذت بردم.

اما برگردیم به عنوانی که انتخاب کردم! احتمالاً قبلا آن‌ را شنیدید! کمی بیش از یکسال پیش فیلمی تقطیع شده از شهید بهشتی با این عنوان منتشر شد ولی گویای کامل بحث عشق در اندیشه شهید بهشتی نبود و برای پی بردن به معنای آنچه در آن فیلم کوتاه بدان اشاره شد، باید راه مطالعه و تدبر را در پیش گرفت زیرا اصولاً من، عادت به هرگونه فیلم های تقطیع شده که امروزه به تناسب فضای آماده خورِ مجازی رواج یافته است را مذموم میدانم چون تا حدودی تفکر صحیح و عمیق و مطالعه را نزد ما کمرنگ میکند.

من قبل از شروع مطالعه این کتاب اصلا تصور نمی کردم که بحث «عشق» در یک چنین کتابی مطرح بشود ولی در کمال ناباوری میشه گفت از موضوعات محوری کتاب محسوب میشد!

اما چه عشقی؟ عشقی مخدر و صرفاً مادی و به جنس مخالف؟ خیر! بلکه عشقِ عدالت پرور و حق پرور!! عشقی زاینده و انسان ساز و جامعه ساز و تمدن ساز!

عشقی که او مطرح میکند، عشق به همسر و فرزندان تا هم نوعان(انسانیت) در نهایت عشق به خدا را هم جهت با یکدیگر میداند و نه در تضاد یکدیگر، و این عشق، عدالت پرور و حق پرور است و بحث را با ارائه استدلال های قوی به آنجا میکشاند که اساساً همه ی مردم جهان اگر زیستی عاشقانه نداشته باشند، قطعاً به وادی پوچی و شک و تردید و اضطراب کشیده خواهند شد، و دقیقا علت پوچی ها نداشتن همین عشق است! کما اینکه میبینیم بسیاری از افراد در ایران و جهان به این پوچی مبتلا شده اند.

این عشقی است که هم جهت با هدف خلقت نظام آفرینش، یعنی رشد آگاهانه و آزادانه انسان ها در جامعه انسانی برای «حرکت دائمی» بسوی کمال مطلق و بی نهایت و خداست.

ایشان این معیار را مطرح می کنند که هر نوع کنش فردی و اجتماعی، نظام یا ساختار اقتصادی و سیاسی که منطبق با این هدفدار بودن جهان هستی باشد, حق است و حق و عدل جدایی ناپذیرند بنابراین دسته دیگری از مردم جهان که جویای عدالت هستند و از ظلم ها و ستم ها خسته شده اند با مطرح کردن صحیح شعارهای اسلام برای دعوت آنان، به دینِ حقِ اسلام روی می آورند که برای فهم بهتر آنچه نوشتم، خیلی خوب است که کتاب را بخوانید!

پس راه رهایی از زندگی پوچ و پر از یأس و گیجی این روزهای ما عاشقانه زیستن است، عشقی حق پرست و عدالت خواه! 

نکته ی محتوایی بعدی، حل کردن یک گره معرفتی مشهور درباره رابطه بین «حقیقت» و «واقعیت» است که آیا شکافی بین این دو است؟ یا این دو چطور قابل جمع و‌ سازش هستند؟
پاسخ به این سوال به ظرافت و آسانی داده شده و این گره را که یکی از مبنایی ترین مباحث علوم انسانی و اجتماعی است تا حدودی رفع کردند.

نکته محتوایی آخر اینکه ایشان با حالت تطبیقی و متناظر با اندیشه دیگر مکاتب فکریِ زنده ی جهان در زمان خود(مانند مارکسیسم، اومانیسم و لیبرالیسم)، اندیشه اسلامی را مطرح میکردند که چطور بتوانیم در بین عموم جهانیان این مباحث را مطرح کنیم که ناظر به نیاز انسان معاصر و پاسخ به آن باشد، که این خود تسلط ایشان را بر آرا و عقاید مکاتب دیگر می رساند، که چنین تسلطی امروزه باید جزوِ ضروریات هر عالم دینی یا نظریه پردازِ علوم انسانی باشد.

نکته مثبت دیگر این کتاب، شیوه مباحثه ای و گفتگوی چندجانبه میان شهید بهشتی و حاضران بود(البته در یک جمع نسبتاً خصوصی و با یک طیف فکری اما با اختلاف سلایق که حتی افرادی چون مرحوم مهندس بارزگان هم حضور داشتند) که ایشان از پرسش و پاسخ ها و مطالب افراد مختلف استفاده میکردند و از مباحث و نکاتی که حضار میگفتند در جهت شرح و تفسیر ساده تر و قابل فهم تر مباحث خودشان با زیرکی بهره می بردند و این برای من جذاب بود که در سال ۵۶ اینچنین جلسه ای بود که سخنران صرفاً متکلم وحده نبوده، بلکه اتفاقا ً همین گفتگوها به سخنران کمک میکرد تا بتواند بحث خودش را جا بیندازد، و شیرینی این شیوه و تفاوتش با قسمت آخر کتاب که ضمیمه این موضوع از جلسه ی دیگری است که مباحث بصورت یکطرفه بیان شده، به خوبی قابل لمس است.

۶ رمضان ۱۴۴۴ قمری
۸ فروردین ماه ۱۴۰۲ شمسی
        

8