معرفی کتاب به آن ها که عاشق شان بودم اثر جنی هانتر مترجم رضا اسکندری آذر

به آن ها که عاشق شان بودم

به آن ها که عاشق شان بودم

جنی هانتر و 1 نفر دیگر
3.2
2 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

9

خواهم خواند

4

ناشر
سنگ
شابک
9786229993613
تعداد صفحات
352
تاریخ انتشار
1398/11/12

توضیحات

        جنی هان یکی از نویسندگان پرفروش نیویورک تایمز است  که از سال 2006تا کنون تقریبا هر سال با یک کتاب تازه توجه مخاطبان را جلب کرده است. اما در بین همه ی آثار او،نام رمان به آن ها که عاشقشان بودم بیش از همه شنیده می شود.این رمان داستان دختر جوانی به نام لارا جین  را روایت می کند که با یک اشتباه،نامه ی خصوصی اش لو می رود و در موقعیت عاطفی پیچیده و در عین حال طنز آمیزی قرار می گیرد .موقعیتی  مه به او تجربه ی واقعی عشق را می آموزد.از رمان به آن ها که عاشقشان بودم اقتباس سینمایی مشهوری نیز در هالیوود ساخته و اکران شده است.
      

لیست‌های مرتبط به به آن ها که عاشق شان بودم

اولین نفری که در نهایت میمیردافسانه های امپراتوری افلاک چای با طعم جادو

کتاب هایی که قصد خواندن داریم ولی ...

9 کتاب

کتاب هایی که قصد خواندن داریم ولی... _ ترجمه نشده _از ناشر معتبری ترجمه نشده _تمام جلد ها منتشر نشده اند، یا جلد بعدی را ناشر دیگری ترجمه کرده ( با آخری کار نداریم) میخواهیم بخوانیم ولی مجبور به خواندن ترجمه ی غیر قانونی ، یا انگلیسی خواندن می‌شویم.( با اینم کار نداریم) یه کتاب دیگه هم هست ولی هنوز وارد بهخوان نشده از داستین تائوعه. _________ میرم سر صحبت اصلی. این لیست رو نوشتم تا به امید خدا همونطور که کتاب ناتوان ( مجموعه عشق پیچیده و...) ترجمه شد بقیه هم ترجمه بشن. من به کتاب مجازی درخواست ترجمه ی یک کتاب جدید از اکسی اوه رو دادم ، حتی به مترجم دختری که در اعماق دریا افتاد ، خانم رفیعی ( به همراه دوباره یه کتاب دیگه از اکسی اوه) پیام دادم تا شاید ترجمه بکنن. به انتشارات هیرمند درخواست دادم ادامه ی مجموعه جادوگر کاغذ رو ترجمه کنه به هوپا گفتم جلد های فرعی لونار رو ترجمه کنه ( چون اذرباد زیباترین رو داره ترجمه میکنه😅) از مجازی درخواست کردم که بقیه ی جلد کتاب هایی که نیمه ترجمه شدن ترجمه بشه از دانش افرین خواستم بقیه ی کتاب های نویسنده قصر سرخ رو ترجمه کنه آیا براتون این سوال پیش نمیاد که من حتی بیشتر کتاب ها هم نخوندم پس چرا این درخواست رو کردم؟ ( این رو ول کنین بعدا شاید بگم بزارین متن شاعرانه م رو ادامه بدم) آیا این سوال ها و درخواست ها جواب داره ؟ قطعا گاهی اوقات دلمان نمی‌خواهد این کتاب ها ترجمه شوند چون فکر می‌کنیم نمی‌توانیم به همه آنها برسیم خیلی از این کتاب ها کتابهای ترندی هستن در ژانر های مختلف که داخل ایران با یه ترجمه از یه ناشر نسبتا فیک چاپ شدن. ( هر چند که اکثرمون به این باور رسیدیم که ناشر های فیک سانسور کمتری دارن*) ولی بخاطر اینکه اون کتاب رو بخونیم توی لیست علاقه مندی هامون قرار دادیم. یا یه انتشارات درست درمون ترجمه کنه یا مارو آنقدر دیوونه نکنین کدوم نشر خوبه یا کدوم نشر بد( میدونم اصلا نمیدونم موضوع چیه فقط دارم میگم چون خودم قادر به ساخت پست نیستم) الان بیشتر انتشارات به اصطلاح فیک سانسور کمتر دارن. چرا به جلد های فرعی اهمیت داده نمیشه؟ چرا یه ناشر یه کتاب رو ترجمه میکنه ولی بقیه ی جلد هاش رو نه؟ چرا یه کتاب ترند آسیای شرقی باید ترجمه بشه ولی از یه ناشر فیک ؟ ناشر های دیگه نمیخوان آماده ش کنن؟ میشینن کتاب های جدید میزنن ولی ادامه ی جلد ها ی یک کتاب رو نمیزنن؟ خیلی هاتون هم انگلیسی خوندید و الان از این ناراحتید که توی ایران ترجمه شده . هرچی هم صبر کنین احتمال داره انتشارات دیگه ای یه کتاب رو چندبار ترجمه کنن. اگه کتاب دیگه ای هم هست بگید اضافه کنم . و شما هم خوشحالم میکنید کمی از دغدغه هاتون رو بنویسید. ناشر های عزیز به خدا اعتبارتون الکیه الان فیک ها هم سرعت ترجمه شون بالاست و هم سانسور ندارن بخدا زشته 😅 پ.ن: روزگار یک دل شکسته از باژ درحال ترجمه ست ✨️ پ.ن۲: کتاب اکسی اوه شهر یا جهان شناور با یه کتاب دیگه که اسمشو نمیدونم بود که همشون بر گرفته از افسانه بودن . پ.ن۳: کتاب دوم سایه های میان ما هم هست ولی هنوز نزدم

17

یادداشت‌ها

طناز

طناز

1403/10/4

        «قضیه وقتی واقعی میشه ترسناک به نظر می آد. وقتی قضیه از فکر خارج میشه و میبینی یه آدم واقعی با انتظارات و نیازهای واقعی جلو روت داری همه چی عوض میشه »

«وقتی کسی را بعد از مدت زیاد میبینی میخواهی همه حرفها را نگه داری تا یواش یواش بگویی سعی میکنی مسیر همه ی اتفاقات را توی ذهنت ثبت کنی اما مثل تلاش برای نگه داشتن یک مشت ماسه است همهی ذرات ریز از لای انگشتهایت میریزند و دست آخر فقط به هوا و کمی شن ریزه چنگ زده ای برای همین است که نمیتوانی تمامش را حفظ کنی.چون زمانی که بالاخره همدیگر را میبینید فقط مسائل بزرگ را توی ذهن دارید به این دلیل که کسی حوصله ی گفتن و شنیدن مسائل جزئی را ندارد اما مسائل جزئی همان چیزهایی هستند که زندگی را شکل میدهند.»

«دیگر قرار نیست از خداحافظی کردن بترسم چون خداحافظی الزاماً برای همیشه نیست .»

به یه نتیجه رسیدم کتاب هایی که مدت زیادی انتظار برای خوندنشون کشیدم هیچوقت انتظارتم رو براورده نمیکنن
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

2