قهرمان کتاب پسر قصاب یهودی است که در نیمه قرن بیستم می‌خواهد درسی بخواند که تحقیر بچه قصاب بودنش،کم سوادی خانواده‌اش،شکاف نسل‌ها،عصیان بلوغ و یهودی بودنش را در جامعه‌ی برخلاف ادعا نژادپرستانه و تبعیض‌گر به نوعی جبران کند و نشان دهد که اخلاق‌مداری محافظه‌کارانه‌ی امریکا در آستانه‌ی فاشیسم دوران محاکمات مک‌کارتی،کاملا پوچ است.در پایان متوجه می‌شویم که کتاب خاطره‌ای از سرباز مسنر یا همان پسر قصاب یهودی است از زمانی‌که خانواده‌اش را رها می‌کند تا در آغاز جنگ کُره برای تحصیل به کالج محافظه‌کار وینزبورگ در اوهایو می‌رود.مارکوس دوست دارد که فقط درس بخواند و داخل هیچ حزب و گروهی نشود ولی زندگی سرنوشتی دیگر را برای او رقم می‌زند.خاطرات زمانی بیان می‌شود که او زیر تزریق مورفین یکی پس از دیگری است ولی فرایندهای عقلانی‌اش متوقف نمی‌شود.فضای دانشگاهش،قوانین و مقررات و دنیای عاشقی او با اولیوا و فضای جنگ و نقد سیر تاریخی اجتماعی امریکا آنقدر خوب بیان شده که این کتاب کم‌حجم را می شود یک نفس خواند.
        

          عاشق سادگیش شدم