معرفی کتاب مرگ اندیشی از گیل گمش تا کامو اثر مهدی کمپانی زارع

مرگ اندیشی از گیل گمش تا کامو

مرگ اندیشی از گیل گمش تا کامو

3.0
2 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

4

خواهم خواند

1

شابک
9786005747126
تعداد صفحات
176
تاریخ انتشار
1390/4/27

توضیحات

        کتاب حاضر، جلد چهل و نهم از مجموعة «بینش معنوی» است که در آن موضوع مرگ و مرگ اندیشی در آیینة نگاه «گیل گمیش»؛ «سقراط»؛ «مولانا جلال الدین محمد رومی بلخی»؛ «تولستوی»، با تمرکز بر کتاب «مرگ ایوان ایلیچ»؛ «هایدگر»؛ «آلبر کامو» و آیات و روایات اسلامی مورد بررسی قرار گرفته است. در این بررسی به دیدگاه هر یک از اندیشمندان دربارة مرگ و مرگ اندیشی، به همراه کاربرد آن در مکتب های اندیشه ای ایشان و نیز جریان شناسی آن در دوران معاصر توجه شده است.
      

یادداشت‌ها

          ### 🔍 ۱. معرفی کلی کتاب و رویکرد نویسنده  
- **ماهیت پژوهشی**: کتاب اثری فلسفی-تطبیقی است که سیر تحول مفهوم مرگ را از اسطوره‌های باستانی (گیل‌گمش) تا فلسفه‌های مدرن (کامو) با تمرکز بر متون ادبی، فلسفی و عرفانی بررسی می‌کند .  
- **ساختار تاریخی**: نویسنده با رویکرد تاریخی، تحول اندیشه مرگ را در سه دورهٔ کلیدی تحلیل می‌کند:  
  - دوران اسطوره‌ای (بین‌النهرین)  
  - دوران فلسفی-دینی (یونان باستان و عرفان اسلامی)  
  - دوران مدرن (اگزیستانسیالیسم) .  
- **تمایز کلیدی**: کتاب میان **مرگ‌آگاهی** (باور عمومی به فناپذیری) و **مرگ‌اندیشی** (اشتغال ذهنی مستمر به مرگ به‌منظور معنابخشی به زندگی) تمایز قائل می‌شود. به‌عقیده نویسنده، مرگ‌اندیشی خاص انسان است و حیوانات تنها مرگ‌آگاهند .  

### 📖 ۲. تحلیل محتوای فصل‌های شاخص  
#### الف) اسطوره گیل‌گمش: بنیان مرگ‌اندیشی  
- **واکنش گیل‌گمش**: مرگ انکیدو، مواجههٔ گیل‌گمش با مرگ را از جست‌وجوی "جاودانگی غیرشخصی" (شهرت و قدرت) به "جاودانگی شخصی" (حقیقت وجودی) تغییر می‌دهد .  
- **تراژدی انکیدو**: حسرت او برای بازگشت به طبیعتِ فاقد مرگ‌آگاهی، نقدی است بر تمدن بشری که مرگ‌اندیشی را به‌عنوان "نعمت/نقمت" به انسان تحمیل کرد .  

#### ب) فلسفه یونان: مرگ به‌مثابه رهایی  
- **سقراط**: مرگ را یا "فقدان احساس" (خوابی بی‌رؤیا) یا "انتقال روح به جهانی عادلانه‌تر" می‌داند. شعار "خودت را بشناس" مبنای مراقبت از روح برای مواجههٔ فلسفی با مرگ است .  
- **اپیکور و تضاد با نیچه**: اپیکور مرگ‌اندیشی را بی‌فایده می‌داند ("وقتی ما هستیم، مرگ نیست"). در مقابل، نیچه مرگ‌اندیشی را "آغاز زندگی اصیل" می‌خواند، زیرا محدودیت زمان را به انسان یادآوری می‌کند .  

#### ج) عرفان اسلامی (مولانا): مرگ به‌مثابه تولد  
- **تحلیل مولانا**: مرگ "رهاشدن روح از قفس تن" و "رسیدن به حیات حقیقی" است. این نگرش ریشه در "ثنویت جسم/روح" دارد که از اسطوره‌شناسی ایرانی به عرفان اسلامی راه یافته است .  
- **نقد پیامبران**: در دفتر سوم مثنوی، کسانی که پیامبران را به "تلخ‌کردن زندگی با مرگ‌اندیشی" متهم می‌کنند، نمایندهٔ دیدگاه طبیعت‌گرایانه‌اند .  

#### د) فلسفه مدرن (کامو و تولستوی): مرگ و پوچ‌گرایی  
- **تولستوی در *مرگ ایوان ایلیچ***: کشف مرگ، زندگی سطحی را ویران و جست‌وجو برای معنای اصیل را آغاز می‌کند. هایدگر این اثر را "شاهکار توضیح مرگ‌آگاهی" می‌نامد .  
- **کامو**: مرگ، عامل بنیادین "پوچی" است؛ اما انسان می‌تواند با طغیان (تمرکز بر اکنون و عمل) بر آن غلبه کند. این نگاه با نگرش عرفانی (مرگ به‌مثابه وصال) تضاد بنیادین دارد .  

### 💎 ۳. نقاط قوت کتاب  
- **جامعیت منابع**: تحلیل همزمان اسطوره (گیل‌گمش)، فلسفه (سقراط، کامو)، عرفان (مولانا) و ادبیات (تولستوی) .  
- **رویکرد انتقادی**: بررسی تضادهای فلسفی (مثلاً اپیکور vs نیچه) بدون جانب‌گیری .  
- **پلی بین سنت و مدرنیته**: نشان می‌دهد مرگ‌اندیشی مولانا (مرگ = تولد) با کامو (مرگ = پوچی) در "تأکید بر معناسازی" مشترک‌اند .  
- **کاربرد روان‌شناختی**: ارجاع به "سلامت روان" (بکر) و "روان‌رنجوری" (فروید) در مواجهه با مرگ .  

### ⚠️ ۴. محدودیت‌های اثر  
- **عدم پرداخت به شرق**: تمرکز اصلی بر میراث غربی (یونان، اروپا) و اسلامی است و اندیشه‌های شرقی (بودایی، هندو) کم‌رنگ‌اند .  
- **چالش خوانش مولانا**: تحلیل مرگ در مثنوی بیشتر بر "اسطوره‌شناسی ایرانی" استوار است و کمتر به قرآن به‌عنوان منبع اصلی مولانا پرداخته شده .  
- **ابهام در نتیجه‌گیری**: نویسنده دیدگاه نهایی خود را درباره "مرگ به‌مثابه رستاخیز" (اسلامی) یا "مرگ به‌مثابه پوچی" (کامو) آشکار نمی‌کند .  

### 🎯 ۵. جمع‌بندی: جایگاه کتاب در مطالعات مرگ  
کتاب کمپانی‌زارع با پیوند زدن اسطوره‌شناسی، فلسفه و عرفان، نشان می‌دهد **مرگ‌اندیشی محور بازتعریف معنای زندگی در تمدن بشری است**. این اثر نه‌تنها سیر تاریخی اندیشه را ترسیم می‌کند، بلکه پرسش‌های بنیادین را به خواننده منتقل می‌کند:  
> _"آیا مرگ پایان است یا آغاز؟ آیا باید با اپیکور از آن غفلت کرد یا با هایدگر به‌سوی آن شتافت؟ پاسخ کتاب این است: مرگ‌اندیشی آیینه‌ای است که تصویر زندگی‌مان را در آن می‌بینیم؛ زشت یا زیبا، پوچ یا معنادار."_ .  

این کتاب برای پژوهشگران **فلسفه وجودی (اگزیستانسیالیسم)**، **ادبیات تطبیقی** و **اسطوره‌شناسی** منبعی ضروری است، هرچند می‌توانست با گشودن افق‌های شرقی و نتیجه‌گیری روشن‌تر، اثر خود را تکمیل کند.
        

1