دفترچه خاطرات جغد 3؛ عروسی در سرزمین درختی
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
10
خواهم خواند
0
توضیحات
چه بدشانسی گنده ای! وقتی رفتیم مدرسه، دوشیزه پشت پرپری خیلی خیلی ناراحت بود. «بچه ها! من یک خبر بد دارم. گردنبند عزیزم، همان گردنبند قدیمی که برای روز عروسی در نظر گرفته بودم...گم شده!» انجمن مخفی برنامه ریزی عروسی، بعد از مدرسه، در لانه درختی ما یک جلسه ی فوری برگزار کرد. حالا ما کارآگاهان مخفی برنامه ریزی عروسی بودیم.
لیستهای مرتبط به دفترچه خاطرات جغد 3؛ عروسی در سرزمین درختی