📍داستان زندگی دختری زیبا و جسور از خانواده ای اشرافی و نزدیک دربار که بر اثر حادثه ای فلج میشه ؛آشنایی اون با یه افسر اخراجی و ماجرای دلدادگی اونا که شروع اتفاقات عجیب و غریب و درواقع داستان این کتابه . 
📌کتاب ، کتابیه که در نگاه اول به خاطر متن ساده و پرداخت ابتداییش تو ذوق خواننده میزنه. 
📌کتابی کم حجم و ساده که هیچ پیچیدگی خاصی هم نداره و حتی یجاهایی هم چرخش قلم رو به وضوح میشه حس کرد (یه دیالوگ نصفش عامیانه نوشته شده و باقیش ادبی) !
📌کتاب داستان غریبی رو روایت می‌کنه ولی اونطور که باید و شاید از متریال استفاده نمیکنه. 
📌صدای شخصیتها فقط از طریق دیالوگها شنیده میشه و ما توی ذهنشون نمیریم تا منطق و سیری که طی شده تا یسری از گفته ها متولد بشن رو درک کنیم. 
حضور در محیط کمه و روایت هم به شکلیه  که انگار داریم روایت رو از زبان شاهد ماجرا میشنویم نه این که خودمون هم تجربه ش کنیم.
نویسنده هرجا خسته شده بیخیال زاویه دید وضرباهنگ  و... شده. 
خیلی سریع و خلاصه از روی اتفاقات میگذره انگار که فقط قراره بگه تا تو کمترین زمان ممکن تموم بشه.
نویسنده از توصیفات اجتناب کرده و همه چیز خلاصه بیان شده [خیلی بیش از حد خلاصه] 
با متن سنگینی مواجه نیستید درکل...
📌شروع کتاب در واقع پایان داستان هست و در ادامه با شخصیت ها آشنا میشیم.
شخصیت اصلی کتاب «پرویز» دچار جنون آرمان خواهی شده و نمی‌تونه دست از تعصبات کورکورانه برداره و آتشی که روشن می‌کنه خاموشی‌‌اش با خون همراهه...
قضیه دین و دین باوری و القای اون به دیگران توی کتاب خیلی پررنگه و نتیجه عکس هم میده .

✨امتیاز کتاب از نظر من : 1از 5✨