انگار آن جا نیستم (داستانی درباره ی بالکان)
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
3
خواهم خواند
1
نسخههای دیگر
توضیحات
رمانی از نویسنده کتاب کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم. «اس» دختری جوان است که در دهکده ای در بوسنی زندگی می کند. روزی سربازی صرب وارد آپارتمانش می شود و از او می خواهد وسایلش را جمع کند و همراه آن ها برود. خیلی زود، او خود را گرفتار چرخ دنده های ماشین جنگ و تجاوز و تحقیر و کشتاری می بیند که صرب ها به راه انداخته اند. همراه با زنان دیگر، روزهایی سخت و تلخ را در اردوگاه اسرا سپری می کند و بارها مرگ را به چشم می بیند. سرانجام، در مبادله اسرا، از اردوگاه رهایی می یابد و در سوئد پناهنده می شود، اما این پایان ماجرا نیست؛ او کودکی در بطن دارد که احساساتی متناقض را در وجودش می پرورد و باید برای سرنوشتش تصمیم بگیرد... انگار آن جا نیستم شاهکاری ادبی است که در اکثر فهرست های معتبر جزو رمان های برتر جهان است. داستانی از یأس و امید و قربانی شدن همیشگی زنان در آتش افروزی های مردان. کتابی که ماجرایش فراموش ناشدنی است.
یادداشت ها