قاتلین اجاره‌ای هماره یادآور رعب و وحشتی عجیب هستند. آدم‌هایی که در ازای دریافت پول، هم‌چون پیمانکاری درجه یک و درست‌کار، برای شما آدم می‌کشند و هیچ اهمیتی نمی‌دهند که چه کسی را به چه دلیلی می‌کشند. زن و مرد و پیر و جوان هم برایشان فرقی نمی‌کند! اما اگر ماجرا پیچیده‌تر از یک قاتل اجاره‌ای و مقتولانش باشد چه؟ مثلا قاتلی که حتی می‌تواند اشباح را هم بکشد و شبحی که می‌داند قاتلی قصد کشتنش را دارد! آن‌هم شبحی که عاشق لمس کردن و وارد شدن به بدن‌های دیگر است، به‌خاصه ژوزفین زیبا که وسوسه‌ی پوستش، هر شبحی را به خود می‌خواند. کتاب «لمس»، ماجرای مرموز شبحی‌ست که همیشه در جست‌وجوی پوست‌هاست برای لمس و ورود و حالا خودش طعمه‌ی قاتلی مزدور است که از پیچ‌وخم شبح‌بودن چنان مطلع است که راه‌های رسیدن به او را خوب می‌داند! کلر نورث در این رمان سرشار از تنانگی، جست‌وجوی مدام، عشق و میل‌ورزی که مرزهای بدن‌ها و ارواح را درمی‎نوردد، داستان اشباح سرگردان و بدن‌های سرگردان‌تری را روایت می‌کند که گویی تمام هستی‌‎شان همین لمس‌شدن هرروز و شب دیگری‌ست!