اگر از "روت" کتابی خوندید و قلم‌ش رو دوست دارید، این کتاب پیشنهاد خیلی خوبی برای شماست اما اگر روت را نمی‌شناسید پاراگراف پایین رو بخونید:
"موزس یوزف روت، نویسنده آلمانیِ یهودی‌تباری است که انسان رو دقیقا همونطور که هست می‌بینه و روایت می‌کند: وامانده‌ی پس‌افتاده‌ای در جامعه‌ای فردگرا که احساسات هیچ‌کس برای دیگری اهمیتی ندارد. او که خود چندین بار از خطر مرگ به دست نازی‌ها گریخته حال روایت‌گر حضور نازی‌ها در جنگ است. گفتنی‌است که کتاب مارش رادتسکی را زمانی شروع به نوشتن کرد که با قطار از آلمان خارج می‌شد و همان لحظه کمی آن‌طرف‌تر رایش سوم اعلام ظهور می‌کرد.
فضای داستان‌های روت بیشتر حول مسئله جنگ می‌گردد، جایی که انسان‌ها تنهایی خودشان را تنها در آغوش می‌کشند و هیچ‌کس هم‌صحبت تنهایی یک مرد نمی‌شود؛ بعبارتی روت سعی می‌کند تجربیات دوران جنگ خودش را در مواجهه با مدرنیته بررسی کند."

شهرهای سفید سفرنامه‌ای با همین محتواست؛ جایی که درد مدرنیته و خشم جنگ تمام احساسات شهرها را  بلعیده. روت مدام این واقعیت را تکرار می‌کند که "شهرها دیگر آنگونه که بودند نیستند." گویی نظم نوینی حادث شده و دری به سوی آینده باز شده است.