هفتاد و دومین غواص: خاطرات جانباز کریم مطهری فرمانده گردان غواصی جعفر طیار

همان روزها آقام از سر کار آمد و شناسنامه‌های تازه‌ای را که برای ما گرفته بود، یکی یکی بهمان داد و نام خانوادگی‌مان را از «پی‌سوده» به «مطهری» تغییر داده بود. همه اعضای خانواده احساس می‌کردیم که تازه متولد شده‌ایم. آقام به شهید مطهری علاقه خاصی داشت و می‌گفت: «امام خمینی حتی برای شهادت فرزندش آقا مصطفی گریه نکرد؛ اما برای شهید مطهری گریست.» آن روز شناسنامه تازه کمی سرحالم کرد و رفتم هنرستان ثبت نام کردم؛ اما درس و تلاش و هر چیز را در بسیج می‌دیدم. بسیجی که پایم را به جنگ باز کند.

فصل کتاب

1403/5/16

حمید حسام

4.3

صفحۀ 39

وقتی به باغ برگشتیم، بابا صادق یک مقّنی (چاه کن) آورده بود که چاه بکند. مقّنی جایی را برای کندن نشان داد. بابا صادق همانجا دو رکعت نماز خواند و به مقّنی گفت: «کلنگ اولت را روی جای مهر نماز من بزن!» مقّنی از همان جا شروع کرد. عموها هم کمک کردند.‌ دم غروب که به آب رسید، بابا صادق مزد مقّنی را داخل دلو گذاشت و فرستاد ته چاه. بنده خدا مقّنی، از ته چاه هرچه داد می‌زد که «بزار بیام بالا، مزدم رو می‌گیرم.» بابا صادق می‌گفت: «نه؛ تمام ثوابش به اینه که عرقت خشک نشده، مزدتو بگیری!» چاه به قدری آب داشت که همه باغات اطراف برای خوردن می‌بردند. بابا صادق می‌گفت: «برکت این چاه به خاطر همان دو رکعت نمازه.»

فاطمه هستم

1403/1/12

هفتاد و دومین غواص: خاطرات جانباز کریم مطهری فرمانده گردان غواصی جعفر طیار

حمید حسام

4.3

صفحۀ 258

فصل کتاب

1403/5/16

هفتاد و دومین غواص: خاطرات جانباز کریم مطهری فرمانده گردان غواصی جعفر طیار

حمید حسام

4.3

صفحۀ 226

بلندگوی دستی را گرفت و بی‌مقدمه گفت: ما با بقیه بسیجی‌ها و رزمنده‌ها فرقی نداریم. اگر امروز قسمت ما شده که بلدچی شویم، باید اول بلد باشیم که نفسمان را بکشیم. اول باید از معبر پر از مینِ نفس اماره مان عبور کنیم. بدانید سی می‌تواند از سیم خاردارهای دشمن عبور کند که در سیم خاردار نفسش گیر نکرده باشد. حالا همه حاضر شین، برویم توی گردان‌ها و بنشینیم کنار بسیجی‌ها و نوکری‌شان را بکنیم.

لیست‌های مرتبط به هفتاد و دومین غواص: خاطرات جانباز کریم مطهری فرمانده گردان غواصی جعفر طیار

فصل کتاب

1403/3/28

شهید و شهادت

19 کتاب

به فرموده رهبرعزیزمون ؛ با این ستاره‌ها می‌شود راه را پیدا کرد. لیست پیشرو به معرفی مردانی می پردازد که از دل همین مردم و با یک زندگی معمولی به مقامی رسیدند که به تمام معنا «عبد» شدند و خود خدا خریدشان.. به امید خواندن کتاب ها و عمل به راه و رسم شهیدان.

فاطمه سادات

1403/4/7

بیست و هفت روز و یک لبخند: روایتی از زندگی شهید بابک نوری هریس

تنها برای لبخند‮‬‏‫: شرحی از حیات جهادی و عروج عارفانه مربی مجاهد شهید علی خلیلی

تور تورنتو: دانشجوی شهید حادثه پرواز اوکراین، امیرحسین قربانی

کتاب های جذابی که تا ب حال خوندم

16 کتاب

من از اول با کتاب زندگی نامه شهدا شروع کردم

یادداشت‌ها

فصل کتاب

1403/5/17

یک کتاب خوب دیگر از نشر شهید کاظمی.. کتاب هفتاد و دومین غواص.. به شدت توصیه می کنم اگر در کنارتون جوان یا نوجوان دارید بخصوص پسر بگذارید کتاب رو بخونن تا با مرام پهلوانی، رفاقت، دوستی های حقیقی، گود زورخانه و... آشنا بشن و با تمام وجود ببینید که چه انسان های بزرگ و جاودانه‌ای در این سرزمین۹ زیست کرده و می کنند و تا آخرین توانشان با همه وجودشان پای وطن و آرامان‌شان می ایستند بی‌ذره ای ادعا..جوان هایی با اخلاص و تقوا در معنای کامل.. جوان هایی که با توکل، توسل و تعهد کارهای بزرگی انجام دادند که حتی در ذهن هم انجامش محال است.
شیطنت ها و شوخ بودن شخصیت ها در کنار شخصیت های متفاوت چقدر کتاب رو دلنشین می کرد.
اول که کتاب رو شروع کردم با خودم می گفتم قراره چطور تمامش کنم یا نکنه نصفه رها بشه اما با شروع کتاب و کشش و تعلیق های درست و به جا که باعث کشش کتاب می شد تا انتهای کتاب مشتاقانه پیش رفتم.
دست مریزاد به آقای حسام باز هم با قلم تواناشون خاطره‌ای تکرار نشدنی رقم زدند.. حسودیم شد به همدانی ها بابت این چنین نویسنده توانمندی 👌🏻

نکته طلایی کتاب، در باب نماز شب شنیده بودم؛
مرحوم آیت‌الله قاضی:
فرزندم! اگر دنیا می‌خواهی نماز شب بخوان، اگر آخرت هم می‌خواهی نماز شب بخوان.

کتاب به صورت عملی نشانگر جمله بالا بود.
ان شاالله خداوند توفیق نمازشب رو به همگی ما عنایت کند.

هـ 」

1403/6/26

          این کتاب زندگینامه کریم مطهری از کودکی تا حضورش در دفاع مقدس را روایت می‌کند. 
داستان با حضور در سرگذر و آشنایی با خانواده و دوستان کودکی ایشان (که بعدها اکثرا در جنگ شهید و جانباز می‌شوند) آغاز می‌شود و با پیروزی رزمندگان دلیر در عملیات مرصاد پایان می یابد!
روایتی که می‌توان باهاش گریست و فقط چندثانیه بعد ، خندید!
کتابی که با خواندنش خنده و گریه باهم در صورتتان آشکار می شود، کتابی که صفحات بسیاری دارد حدود ۵۰۰ صفحه ، اما شما می‌توانید بعد از یک روز به نیمه‌ی آن برسید چرا که بسیار جذاب و البته روان است .
 شما با خواندن این کتاب نه فقط با آقای مطهری ، بلکه با بسیاری از شهدا و رزمندگان نورانی آشنا می‌شوید و این نکته ای است که کتاب را خواندنی تر می‌کند. 

(/اگر دنبال یه روایت  دوستانه و صمیمی از دفاع مقدس یا حتی قبل تر از آن ، زمانِ انقلاب اسلامی ایران هستید ،این کتاب را توصیه می‌کنم .

فاطمه هستم

1403/1/29

          سلام، بلاخره بعد مدت‌ها تمومش کردم، کتاب خیلی خوبیه و خاطرات تلخ و شیرین زیادی از جبهه نقل می‌کنه
قلم نویسنده هم عالی بود، ممنون از آقای مطهری و آقای حسام برای این کتاب شیرین.
البته با توجه به این که آقای مطهری زمان زیادی در جبهه بودن ممکنه خوندن و تموم کردنش یکم طول بکشه که بسته به سرعت خوندن و زمانی که بذارین متفاوته اما ارزشش رو داره.